از نظر تئوریک، يک قطب تنها از راه اجراي يك سياست خارجي فعال ميتواند بر ساير عوامل در زيرسيستم روابط بينالملل تسلط يابد و منافع داخلي و خارجي خود را به آن زيرسيستم تحميل نمايد. اين قطب فقط به شرط اينکه ظرفيت سياست خارجياش حداقل چهار برابر ظرفيت سياست خارجي رقبايش باشد، به يک محور قدرت و مرکز ژئواکونوميک تبديل ميشود. بنابراين در فضاي اقتصاد جغرافيايي، قطب جهاني يا منطقهاي، نهادي است که از لحاظ قدرت اقتصادي خود حداقل دو برابر يا بيشتر از رقيب پايينتر از خودش قويتر باشد. اين بدين معنا است که پتانسيل اقتصادي با قدرت هم معنا نيست، اما پديده قدرت است که قطب را به وجود ميآورد. بنابراین ايران اگر بخواهد به قطب اقتصادي در روابط با كشورهاي منطقه تبديل شود، باید در این راستا حرکت کند.