عمران خان نخستوزیر پیشین پاکستان که از سال 2018 میلادی به مدت 4 سال بر مسند قدرت بود، در تاریخ 10 آوریل ۲۰۲۲ با رأی اکثریت مجلس نمایندگان پاکستان از سمت خود عزل شد. او در دوران نخستوزیری خود برخی اقدامات و تصمیمات مهم را انجام داد و به مسائل مختلفی ازجمله محدود کردن آزادی بیان، افزایش آزادی عمل روحانیون تندرو و کمتوجهی به مطالبات اقتصادی مردم روی آورد. حکومت او با مشکلات اقتصادی مانند افزایش تورم و بدهیهای خارجی و ضرر شرکتهای دولتی مواجه شد. بااینوجود، او دستاوردهایی نیز داشت؛ بهطور مثال عمران خان در دوره نخستوزیری خود تلاش کرد تا روابط تجاری را با ایران بهبود ببخشد و در راستای شعارهای انتخاباتی خود یعنی «پاکستان جدید» رویههای مبارزه با فساد، توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی را در پیش بگیرد هرچند که بسیار کارآمد نبودند و نتوانستند مشکلات اقتصادی پاکستان را بهطور کامل حل کنند، اما درهرحال او و حزب تحریک انصاف پاکستان طرفداران زیادی در بین مردم خصوصاً قشر جوان پیدا کردند. البته عده قابلتوجهی از تحلیلگران معتقدند که رویه پوپولیستی او باعث شده که این طرفداران دورش جمع شوند بهنحویکه حتی ادعای عمران خان را مبنی بر دخالت آمریکا در برکناریش را یک دروغ هدفمند در جهت رویه عوامگرایانه او میدانند. بههرحال نمیتوان فقط یک دلیل را برای برکناری عمران خان در نظر گرفت بلکه قطعاً مجموعه دلایلی در برکناری او نقش داشتهاند که باید بهدقت بررسی شوند. در 8 مارس 2022 نمایندگان احزاب سیاسی اپوزیسیون پاکستان باهم متحد شده و یک ائتلاف تحت عنوان جنبش دموکراتیک پاکستان تشکیل دادند و با پشتیبانی دیوان عالی کشور در پارلمان پاکستان به عمران خان رأی عدم اعتماد دادند و دلیل آن را نیز ضعف در حکومتداری بیان کردند. مشخص است که این امر یک کودتا سیاسی علیه عمران خان بوده چراکه نمایندگان مجلس درهرحال منافع خود و احزاب پشتیبان خود را در اولویت قرار میدهند و سیاست اینگونه ایجاب میکند. اگر بخواهیم کمی دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم باید به زمانی که پرویز مشرف دست به کودتا زد و نواز شریف را از قدرت کنار زد، برگردیم. در این صورت میتوانیم به رابطه پنهانی میان شهباز شریف با فرماندهان ارتش و تأثیرگذاری او در نیروهای مسلح پاکستان و روند برکناری عمران خان بهتر پی ببریم. میتوان اینگونه تصور کرد که اختلافات عمران خان با آمریکاییها و فرماندهان ارتش پاکستان باعث شد تا آنها به دنبال شخصی برای جایگزین کردن او باشند که در این میان چه شخصی بهتر از شهباز شریف میتواند باشد، کسی که در دوران تبعید خود در عربستان رابطه خوبی با آمریکاییها برقرار کرده بود و علیرغم کودتا پرویز مشرف برعلیه خاندان شریف او همچنان روابط حسنه خود را با فرماندهان ارتش پاکستان حفظ کرده بود. بهنوعی میتوان شهباز شریف را با احمد قوام در ایران مقایسه کرد ازآنجهت که هر دو فراز و نشیبهای زیادی را در حرفه سیاسی خود تجربه کردند. درنهایت پس از انجام این کودتا سیاسی علیه عمران خان در ظاهری دموکراسی مآبانه «رأیگیری در پارلمان» دولت موقتی به رهبری انوار الحق کاکر به مدت دو سال تا برگزاری انتخابات روی کار آمد و عمران خان و حزب او از شرکت در انتخابات محروم شدند و شخص عمران خان روانه زندان شد. در تاریخ 8 فوریه 2024 انتخابات سراسری پاکستان برگزار شد و پس از گذشت ۲ سال ناآرامی سیاسی از برکناری عمران خان، نخستوزیر پیشین پاکستان، یک دولت ائتلافی به رهبری شهباز شریف جایگزین دولت موقت انوار الحق شد. نتایج این انتخابات را میتوان از جنبههای مختلفی بررسی کرد.
باوجود شکایات مطرحشده در برخی از حوزهها در مورد چگونگی برگزاری انتخابات و نتایج حاصله، بنا بر اعلام کمیسیون انتخابات پاکستان نتایج بهدستآمده اینگونه بیان شد؛ حامیان عمران خان 92 کرسی، حزب مسلم لیگ شاخه نواز 71 کرسی، حزب مردم 54 کرسی، جمعیت علمای اسلام 3 کرسی، سایر احزاب: 33 کرسی. نتایج ابتدایی انتخابات نشان میدهد که باوجود برکناری عمران خان، نامزدهای مستقل انتخابات که از حمایت او و حزب تحریک انصاف برخوردار بودند بیشترین کرسی را کسب کردند و همین امر نشان از نفوذ این حزب در میان افکار عمومی دارد. حزب مسلم لیگ «شاخه نواز» که برنده اصلی این انتخابات است اعلام کرده که حاضر است با حزب مردم دولت ائتلافی تشکیل دهد. اعضای کابینه جدید ائتلافی پاکستان، ۹ روز بعدازاینکه شهباز شریف بهعنوان نخستوزیر این کشور اعلام شد، در قصر پریزیدنسی در اسلامآباد، پایتخت پاکستان، سوگند یادکردند.
حال بعد از نگاهی اجمالی به انتخابات پاکستان نیاز است به برخی از جریانات امنیتی و سیاسی مهم منطقه خاورمیانه در حال حاضر اشارهکنیم. این وقایع میتواند بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم باسیاستهای منطقهای و امنیتی پاکستان نیز مرتبط گردند. مورد اول را میتوان بهاحتمال افزایش دوباره درگیریها میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان دانست. بهتازگی نخستوزیر ارمنستان، نیکول پاشینیان، اعلام کرده که دولت در تبعید قرهباغ را به رسمیت نمیشناسد، از سوی دیگر روابط این کشور با روسیه دچار تیرگی شده و به غرب متمایل شده است که این امر را میتوان در سفر اخیر دبیر کل ناتو به ارمنستان مشاهده کرد. مورد دوم به ادامه وقوع جنگ میان اسرائیل و فلسطین اختصاص دارد که تاکنون بیش از 32 هزار تلفات داشته است و یکی از رویدادهای مهم منطقه است. مورد سوم را میتوان بهاحتمال وقوع درگیری میان اسرائیل و حزبالله لبنان اختصاص داد که البته در روزهای اخیر درگیریها میان این دو جبهه بیشتر شده است. مورد چهارم را هم به ادامه نبرد دریایی حوثیها با ائتلاف غربی در دریای عرب اشاره دارد که باعث تلاطم اقتصاد جهانی و افزایش هزینههای بیمه حملونقل شده است. رویدادها و وقایع امنیتی دیگری نیز در منطقه خاورمیانه وجود دارند اما مواردی که ذکر شد ترتیباتی هستند که احتمال دارد سیاست خارجی دولت پاکستان متأثر از این شرایط قرار بگیرد.
دولتهای ائتلافی ذاتاً دولتهای قدرتمند و تحولگرایی نیستند چراکه از ترکیب احزاب مختلف و بعضاً مخالف یکدیگر تشکیلشدهاند که البته دولت ائتلافی پاکستان هم نمونه بارزی از این نوع دولتها است. عمر این دولتهای ائتلافی معمولاً کوتاه است خصوصاً در مورد دولت ائتلافی 2024 پاکستان میتوان احتمال داد که نخستوزیری شهباز شریف تا 3 یا 4 سال دیگر دوام بیاورد چراکه از 29 نخستوزیر که در تاریخ پاکستان بودهاند هیچکدام تاکنون دوره 5 ساله خود را کامل نگذراندهاند و این نشاندهنده وجود بیثباتی در سیاست پاکستان است. البته احتمال آن زیاد است که در این دولت ائتلافی مانند سال 2022 و دوره نخستوزیری عمران خان کودتا سیاسی دیگری توسط حزب مردم پاکستان اتفاق بیافتد، چراکه این حزب دشمن قدیمی حزب مسلم لیگ است و البته سهم اعضا آن از تقسیم قدرت در دولت ائتلافی نیز کم بوده است. از طرفی نباید از نامزدهای مستقلی که با حمایت حزب تحریک انصاف به قدرت رسیدند غافل شد چراکه امکان ایجاد ائتلاف دیگری برعلیه دولت کنونی در پاکستان وجود دارد. ازآنجاکه شهباز شریف سیاست معتدلتری دارد و روابط خوبی با فرماندهان ارتش پاکستان دارد ممکن است معادلات قابلتغییر باشد. با توجه به رویدادهای سیاسی و امنیتی مطرحشده میتوان عنوان کرد که پاکستان از جمهوری آذربایجان حمایت خواهد کرد و در موارد دوم و سوم نیز پاکستان سیاست روشنی ندارد و اقدام قاطعانهای را انجام نخواهد داد. از طرفی این کشور در حال گسترش روابط خود با اسرائیل است درحالیکه حق استقلال سرزمینهای فلسطینی و تشکیل یک کشور مستقل را نیز به رسمیت میشناسد. درباره مورد آخر هم میتوان گفت امکان دارد پاکستان سیاست منفعلانهای را در پیش بگیرد چراکه دخالت کردن یا نکردن در این مسئله هیچ نفعی برای این کشور ندارد. از طرفی مسئله مهم برای این کشور همسایه شرقی آن یعنی هند است، انتظار میرود که درگیریهای مختصر دیگری بر سر ایالت جامو و کشمیر دوباره از سر گرفته شود اما بدون هیچ تغییراتی دوباره هر دو کشور به حالت عادی برگردند. مسئله مهمتر امضا سند i2u2 از طرف هند است که این کشور را وارد یک پیمان اقتصادی با سه کشور دیگر یعنی امارات متحده عربی، اسرائیل و آمریکا میکند که این امر ممکن است باعث شود تا روابط پاکستان با هند و آمریکا دچار ناپایداریهایی شود و پاکستان بیشتر به سمت چین، ایران و روسیه متمایل شود تا دچار انزوا سیاسی در منطقه نشود و به هندیها اجازه ندهد که از طریق این پیمان نفوذ خود را در منطقه افزایش دهند. بهموجب این پیمان ممکن است روابط پاکستان با افغانستان گسترش یابد و این امر موجب تقویت طالبان پاکستان شود و مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند، چراکه باعث افزایش تهدیدات امنیت داخلی پاکستان میشود و از طرف دیگری نیز باعث گسترش روابط اقتصادی این کشور میشود.