هژمونی (Hegemony) از واژۀ هژمون یونانی به معنای رئیس یا فرمانروا است و اشاره است به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلماسی یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی. با اینحال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر “آنتونیو گرامشی” متفکّر مارکیست و نویسنده ایتالیایی به کار میرود که دلالت بر تسلّط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از تمام جنبههای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد.
به نظر “گرامشی”، سلطۀ سرمایه داران فقط به وسیلۀ عوامل اقتصادی تأمین نمیشود. بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایهداری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، أحزاب، کلیسا خانواده و حتی اتحادیههای کارگری. ثبات جوامع سرمایهداری نیز ناشی از سلطۀ ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است.
“گرامشی” اعتقاد دارد که این سلطه نمیتواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقۀ کارگر یک نوع آگاهی میبخشد که نقطۀ مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقۀ سرمایهدار بر آن تحمیل میکند. به نظر “گرامشی” اگر این آگاهی انقلابی توسط روشنفکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمیآید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروههای روشنفکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایهدار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.
هژمونی اصطلاحی است که “گرامشی” آن را باب کرده تا چگونگی سلطۀ یک طبقه بر طبقۀ دیگر را به وسیلۀ آمیزهای از وسائل سیاسی و ایدئولوژیکی وصف کند. با اینکه نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است امّا نقش ایدئولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهمتر باشد. موازنۀ میان جبر و رضایت، از جامعهای به جامعۀ دیگر فرق میکند؛ به طوری که اهمیّت دوّمی در جوامع سرمایهداری بیشتر است.
بنابراین هر چه قدرت جامعۀ مدنی بیشتر باشد احتمال حصول سلطه با وسائل ایدئولوژیکی بیشتر است. و از طرفی نیز نامحتمل است که سلطه هرگز بتواند کامل باشد. به عنوان مثال در جامعه سرمایهداری معاصر، طبقۀ کارگر آگاهی دوگانهای دارد که قسمتی از آن را ایدئولوژی طبقۀ سرمایهدار تعیین میکند ولی قسمت دیگر آن انقلابی است و به وسیلۀ تجاربی تعیین میشود که کارگران از جامعۀ سرمایهداری دارند. و برای سرنگون کردن جامعۀ سرمایهداری، کارگران باید نخست ایدئولوژی خود را که از آگاهی انقلابیشان سرچشمه میگیرد به حداکثر رسانند.
به طور کلی این واژه به مفهوم تسلّط و برتری است که عبارت است از چیرهدستی و مهارت بیشتر در امور دیپلماسی و روابط دیپلماتیک بین دولتها و برخی از پژوهشگران در مورد تفوّق نظامیگری نیز این واژه را به کار بردهاند که ظاهراً در اسناد و آرشیو خبری رسانههای جمعی اروپا و آمریکا در این زمینه سابقۀ فراوان وجود دارد.