دکتر فرزاد محمدی
پژوهشگر مهمان موسسه مطالعات جهان معاصر
به پایان دهه دوم شهریور هرسال که میرسیم، یاد و نام مرحوم آیتالله طالقانی در اذهان بسیاری از اندیشمندان و متفکران سیاسی و دینی تازه میگردد. آیتالله سید محمود طالقانی از تبار نواندیشان دینی در عصر حاضر بود که مدت نیمقرن فعالیت در حیات سیاسی و اجتماعی و با تکیهبر قرآن، عمر خود را در راه احیای فکر و اندیشه دینی صرف کرد و در شکلگیری انقلاب اسلامی سهم مهم و قابلتوجهی داشته است. نقطه آغازین و محوری اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی اعتقاد به توحید است، ازنظر او اندیشه توحید مانع مهمی در به بند کشیدن انسان بهوسیله همنوعان خود میگردد و بدینوسیله در حقیقت انسان به آزادی فطری و ذاتی خود دست مییابد. آیات زیادی در قرآن وجود دارد که آزادی و اختیار را موهبتی الهی برای انسان میدانند و مرحوم طالقانی با استفاده از این آیات معتقد است که انسان بر اساس میل و اراده خود دارای حق انتخاب است؛ بنابراین، او بر آزادی انسان در همه ابعاد تأکید داشت و معتقد بود ما که دستوری چون «لا اکراه فی الدین» داریم چرا باید از آزادی در ابعاد گوناگون ترس داشته باشیم و آزادی دیگران را سلب کنیم؛ چراکه اسلام میفرماید: «قد تبین الرشد من الغیّ» در این صورت هیچ مشکلی با آزادی نخواهیم داشت. بر این اساس مبارزه با حکومتهای طاغوتی ــ و به تعبیر امروزی حکومتهای استبدادی ــ جایگاه مهمی در پندار و کردار او دارد چراکه به بند کشیدن انسانها از لوازم حکومت استبدادی است و این مسئله با اصل فطری که بر آزادی انسان استوار است منافات دارد. وی برای حفظ آزادی و کرامت انسانی، معتقد است که باید در جوامع قوانین و مقرراتی حاکم باشد تا بتواند از آزادی دفاع کند و این میسر نمیشود مگر در سایه تشکیل حکومت.
آزاداندیشی سیاسی مرحوم طالقانی تا اندازهای بود که حتی در تدوین قانون اساسی معتقد به شرکت تمام گروهها با عقاید مختلف بود و هشدار داد اگر گروههای مخالف در تدوین قانون اساسی شرکت نکنند، باید آنها را دعوت کنیم تا عقاید خود را بازگویند. «ما هیچوقت نباید وحشت کنیم که گروههای دیگر راه پیدا کنند، حرفشان را بزنند بلکه باید اینها را دعوت کنیم و اگر هم جور و همفکر باشیم و در یکجا جمعشویم همه یک رأی داریم؛ دیگر از موازین نمیتوانیم خارج شویم.مجلس اصیل این است که همه آراء گفته شود». مرحوم آیتالله طالقانی تا اندازهای به آزادی معتقد بود که حتی به گروههایی که به نام دین به محل سخنرانیها حمله نموده، پوسترها و اعلامیهها را پاره میکردند هشدار داد و گفت: «آنها که دست به چنین اقداماتی میزنند تصور نکنند که به دین خدمت میکنند بلکه یا مسلمانان ناآگاه هستند و یا آلت دست دیگراناند و هیچ توجهی ندارند». در حقیقت، اندیشه آزادیخواهی طالقانی در یک تقابل بنیادین با انواع استبداد است. از سوی دیگر، در اندیشه مرحوم طالقانی مبارزه با استبداد در تمامی ابعاد آن بهخصوص «مبارزه با استبداد سیاسی و استبداد دینی» جایگاهی ویژه دارد. جریان روشنفکری دینی در ایران همواره از حکومتهای دارای دیدگاه مردمسالارانه جانبداری میکند و در مقابل انواع حکومتهای آمرانه در کشور موضع گرفته است. طالقانی نیز در زمره اصلاحطلبان دینی محسوب میشود که متمایل به این نظریه است و معتقد است باید به مردم مسئولیت داده شود تا متکی به حاکم و رهبر خود نباشند. مرحوم طالقانی بحران جامعه آن زمان را در استبداد و علل این بحران را در سلب آزادی میدانست. ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻣﺴﺘﺒﺪ را ﻛﺴﻲ میداند ﻛﻪ برخلاف ﺣﻖ و اراده ﺧﺪاوﻧﺪ و در ﻏﻴﺮ ﻣﺴﻴﺮ ﺣﻖ ﺣﺮﻛﺖ میکند. ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻫﺪف اﺳﻼم را ﻣﺤﻮ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﺘﺒﺪادي و دادن آزادي ﺑﻪ ﻣﺮدم ﺟﻬﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮد میداند. ﻋﻠﺖ اینکه وي ﭼﻨﻴﻦ مسئلهای را ﻃﺮح میکند بدین دﻟﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﺒﺪ ﻗﺎﻧﻮن نمیشناسد و اراده ﻣﺎﻓﻮق اراده ﺧﻮد را ﻗﺒﻮل ﻧﺪارد.
ﻟﺬا ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ اساس حرکت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻧﻘﻼب را ﺷﻌﺎر ﻧﻔﻲ اﺳﺘﻌﻤﺎر و اﺳﺘﺒﺪاد میداند. اﺳﺘﺒﺪاد ﺳﺘﻴﺰي ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎ و پایههای ﺷﺮﻋﻲ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ. وي ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﭼﻮن روﺣﺎﻧﻴﻮن دﻳﮕﺮ ﺷﻴﻌﻲ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي اﺻﻞ امربهمعروف و ﻧﻬﻲ از ﻣﻨﻜﺮ ﺑﺎ اﺳﺘﺒﺪاد ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ میکند. ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ چون نائینی، اﺳﺘﺒﺪاد را از ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻧﺪه ﻋﻘﻮل آزاد داﻧﺴﺘﻪ و ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﺘﺒﺪادي را ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اینکه آزادي را از بین میبرد، ﻣﺤﻜﻮم میکند و دﻳﮕﺮ اینکه ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ دوران ﻏﻴﺒﺖ و ﻋﺪم دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ امام معصوم، ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ را میپذیرد ﻛﻪ ﺑﺮي از اﺳﺘﺒﺪاد ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﻛﻤﺘﺮ و ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮي همراه باشد ﻛﻪ ﺳﺮزﻣﻴﻦ اﺳﻼﻣﻲ را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ. ایشان همچنین جامعهای را که دارای چندین مشخصه ممتاز باشد را جامعهای سالم و توحیدی میداند که مدنظر اسلام میباشد و در راستای تحقق آن نیز میتوان با نظام شورایی و اجرای قوانین الهی به آن دستیافت. ایشان یکی از ابزار اجرای این قوانین را در شوراها بیان میکردند و در نظر داشتند بهترین راه جاریسازی قوانین الهی در برقراری شورا میباشد. زندگانی مرحوم آیتالله طالقانی دارای فرازوفرودهای بسیاری بود بهطوریکه بارها زندانی و تبعیدشده بودند ولی درعینحال سعی میکردند آثار و مکتوبات ارزشمندی از خود برجای بگذارند. آثاری که هرچه در آن عمیقتر میشویم به ارزش بالای آن پی میبریم. گنجینههای ارزشمندی همچون پرتوی از قرآن، مقدمه و تعلیق بر کتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة، اسلام و مالکیت، بهسوی خدا میرویم، پرتوی از نهجالبلاغه، آینده بشریت از نظر مکتب ما، آزادی و استبداد، آیه حجاب، مرجعیت و فتوا، درسی از قرآن و درس وحدت از یادگارهای ماندگار و اثرگذار ابوذر انقلاب به شمار میروند.