سینا فغانی؛ پژوهشگر موسسه مطالعات جهان معاصر (دانشجوی موسسه عالی اقتصاد و بیزینس دانشگاه الفارابی آلماتی قزاقستان) |
تورم شرایطی است که در آن سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی معین (معمولاً یکساله) بهطور مداوم افزایش پیدا کند. عواملی چون افزایش هزینههای تولید، افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات، انتظارات تورمی و نبود تعادل میان درآمد و هزینههای دولت میتواند باعث افزایش قیمت یا تورم در اقتصاد یک کشور شود. تورم را میتوان بر اساس سرعت آن به تورم خزنده، تورم رونده، تورم سواره و ابرتورم تقسیم نمود. تورم خزنده یا تورم خفیف زمانی اتفاقی میافتاد که افزایش قیمت سالانه بهاندازه 2 درصد یا کمتر از آن باشد که البته این شرایط به نفع رشد و رونق اقتصادی است. تورم رونده سالیانه بین ۳ تا ۱۰ درصد است و با توجه به اینکه موجب میشود مردم به خرید بیشازحد مایحتاج موردنیاز خود بپردازند تا مجبور نشوند برای خرید آن در آینده پول بیشتری بپردازند، برای کشورها مضر است. تورم سواره زمانی رخ میدهد که نرخ تورم ۱۰ درصد یا بیشتر شود. در این شرایط، اقتصاد تضعیف میشود، ارزش پول تا حدی کاهش پیدا میکند، نیروهای انسانی در تأمین نیازهای خود با مشکل مواجه میشوند، سرمایهگذاران علاوه بر خودداری از سرمایهگذاری در کشور، سرمایه خود را از کشور خارج میکنند و نهایتاً اقتصاد بیثبات شده و مسئولان حکومتی اعتبار خود را از دست میدهند. نهایتاً ابرتورم زمانی رخ میدهد که قیمت کالا بهسرعت در حال افزایش باشد و با افزایش 50 درصدی تورم، کنترل آن از دسترس خارج شود.
بهطورکلی، سه نوع شاخصِ قیمت برای اندازهگیری تورم وجود دارد: شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، معیار اصلی سنجش تغییرات قیمت کالاها و خدماتی است که به مصرف خانوارها میرسد و مهمترین اقلام غیر مصرفی سبد هزینه خانوار را نیز در برمیگیرد. شاخص قیمت تولیدکننده، میزان تغییر در قیمت کالاها و خدماتی است که توسط یک تولیدکننده خریداریشده و پس از تولید محصول نهایی به فروش میرسد و شاخص قیمت عمدهفروشی، معیار سنجش تغییرات سطح عمومی قیمتها در بخش عمدهفروشی است.
افزایش قیمتها، چه در زمانی که تورم 2 درصد باشد یا در زمانی که 4 درصد باشد، بهتدریج قدرت خرید مردم را کاهش میدهد. در این شرایط، مصرفکنندگان کمدرآمد، نسبت به کسانی که درآمد بالاتری دارند، بخش بیشتری از درآمد خود را صرف کالاهای ضروری میکنند و لذا آسیبپذیرترند. زمانی که نرخ تورم بهشدت شتاب میگیرد و در سطح بالا میماند، انتظارات تورمی درنهایت شروع به افزایش میکند. با افزایش این انتظارات، کارگران تقاضای افزایش دستمزد بیشتری میکنند و کارفرمایان با افزایش قیمت کالای تولیدشده، یک مارپیچ دستمزد-قیمت ایجاد میکنند. تورم و نرخ بهره تمایل به حرکت در یکجهت دارند. بانکهای مرکزی با افزایش نرخ بهره و افزایش تورم، میتوانند ریسکپذیری اقتصاد و فشارهای قیمتی ناشی از آن را کاهش دهند. افرادی که وامهای مسکن با نرخ ثابت و سایر وامها را از قبل دریافت کردهاند، از مزایای بازپرداخت این وامها برخوردار میشوند و پس از تعدیل تورم، هزینههای خدمات بدهی خود را کاهش میدهند. افزایش تورم از پسانداز جلوگیری میکند، در صورت ایجاد این شرایط، مصرفکنندگان به خرج کردن پول و سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بیشتر تشویق میشوند، درنتیجه نرخ بیکاری در کوتاهمدت کاهش مییابد و رشد اقتصادی میسر میشود. متقابلاً، افزایش تورم میتواند باعث رکودهای دردناک شود. مشکل معادله بین تورم و بیکاری این است که پذیرش طولانیمدت تورم بالاتر برای محافظت از مشاغل، ممکن است باعث شود انتظارات تورمی به حدی افزایش یابد که مارپیچ تورمی افزایش قیمتها و افزایش دستمزد راه بیفتد.
دولتها برای اینکه بتوانند از به وجود آمدن تورم و امتداد آن جلوگیری کنند از روشهای زیادی برای کنترل آن استفاده میکنند. نتیجه هیچیک از این راهحلها قطعی نیست، اما برخی از آنها مؤثرتر بوده و آسیبهای جانبی کمتری نسبت به سایرین وارد میکنند. یکی از راههای جلوگیری از تورم، کنترل قیمتها و دستمزد است، کنترل قیمت به حد و حدودی گفته میشود که توسط دولت تعیینشده و برای کالاهای خاص اعمال میشوند. کنترل دستمزد را میتوان همزمان با کنترل قیمتها برای سرکوب تورم اجرا کرد. اکثر اقتصاددانان اتفاقات دهه 1970 را بهعنوان شواهد کافی برای ناکارآمد بودن ابزار کنترل قیمتها و مدیریت تورم میدانند. روش دوم دولت برای جلوگیری از تورم اجرای سیاست پولی انقباضی است. سیاست پولی انقباضی در حال حاضر روش رایجتری برای کنترل تورم است. هدف سیاست انقباضی، کاهش عرضه پول در یک اقتصاد با افزایش نرخ بهره است که به کاهش رشد اقتصادی کمک میکند و باعث کاهش هزینههای مصرفکننده و کسبوکار میشود.
تورم مانند هر پدیده دیگری در این جهان، دارای مزایا و معایب خاص خود است. یکی از مزایای تورم، رشد اقتصادی است. به این دلیل که تورم متوسط نشانه رشد اقتصادی است، تورم متوسط و پایدار میتواند این رشد را طولانیتر کند. این به این دلیل است که قیمتها و دستمزدها بهطور طبیعی پشت سر هم افزایش مییابند و به مصرفکنندگان این امکان را میدهد که به خرید ادامه دهند و درعینحال به کسبوکارها اجازه میدهد پول بیشتری به دست آورند. مزیت دیگر تورم، تعدیل دستمزدهاست. زمانی که قیمت تمامشده کالاها بالا میرود، مصرفکنندگان باید پول بیشتری برای خرید آنها داشته باشند و لذا تمایل دارند کارفرمایان خود را برای دستمزدهای بالاتر تحتفشار قرار دهند. بهمنظور رقابتی ماندن، کارفرمایان باید بهطور مداوم دستمزدهای بالاتری پیشنهاد دهند. این یک مزیت اضافی برای مشاغل نیز دارد. آنها انگیزه دارند که فقط کارگران توانمند را استخدام کنند زیرا دستمزد بالاتری میپردازند. این به آنها اجازه میدهد تا کسانی را که عملکرد ضعیفی دارند را اخراج کنند و کارمندان بهتری را جایگزین آنها کنند. مزیت دیگر تورم تعدیل محصول است در این شرایط کسبوکارها میتوانند زمانی که تقاضا بیشتر میشود، قیمت محصولات خود را بهطور مناسبتری تعیین کنند. فروش بهتر به معنای مشاغل بیشتر برای مصرفکنندگان است.
همانطور که گفته شد تورم نیز معایب خاص خود را دارد اولین عیب تورم این است که میزان تورم پایدار نیست بدین منظور که اگرچه تورم بالا، ممکن است برای لحظهای بازار پررونقی ایجاد کند، لزوماً پایدار نیست، چرا که تورم منجر به چرخههای رونق و رکود غیرقابلپیشبینی میشود. بهعنوانمثال اقتصاد برای مدتی بهخوبی پیش میرود، اما پسازآن قیمتها یا دستمزدها به سقف برخورد میکند و همهچیز بهسرعت غیرقابلکنترل میشود. عیب دیگر تورم بالا باعث غیررقابتی شدن تورم میشود به این دلیل که اگر تورم بالا باشد، به این معنی است که قیمت تمامشده محصولات بیشتر میشود. این میتواند یک کشور را با کشورهای دیگر در سراسر جهان بسیار غیررقابتی کند. محصولات ممکن است در سرتاسر جهان باقیمت X بفروشند، اما به دلیل تورم، یک کشور فقط میتواند آن محصول را به قیمت X*2 بفروشد؛ و آخرین عیب تورم این است که سرمایهگذاری کمتر میکند تورم بالا غیرقابلپیشبینی است بنابراین منجر به سرمایهگذاری کمتر میشود. ازآنجاییکه قیمتها بهسرعت در حال افزایش هستند، سرمایهگذاران فکر میکنند که برای همیشه اینطور خواهد بود و بهجای آن، پول نقد را در یک حساب پسانداز نگه میدارند یا آن را درجایی مطمئنتر سرمایهگذاری میکنند.
در یک جمعبندی میتوانیم بگوییم که تورم همان افزایش بیرویه قیمتها بدون پشتوانه و برنامهریزی است که نهایتاً منجر به کاهش قدرت خرید شده و تعادل میان تقاضای محصولات با نقدینگی موجود را بر هم میزند. تورم بر اشتغال، نقدینگی، قدرت خرید، بازار سهام و بسیاری دیگر از ابعاد اقتصادی و اجتماعی یک کشور اثرگذار است. در برخی مواقع آثار مخرب تورم به حدی شدید است که خروج از بحران اقتصادی برای آن کشور بخصوص ممکن است سالها به طول بیانجامد و حتی بعد از بهبودی از شرایط تحریم میتواند منجر به وابستگی کشور به قدرتها، عقبافتادگی از منظر تکنولوژی و پیشرفت به دلیل خروج سرمایه از کشور شود. اگرچه تورم خزنده برای پیشرفت کشور و خارج شدن از رکود لازم است، لیکن دولتها بایستی به کمک اقتصاددانان و بهرهگیری از تجربه کشورهای موفق، بهمنظور پیشگیری از تبدیلشدن تورم خنده به تورم رونده و سواره و نهایتاً گسترش آن به ابرتورم، اقدام نمایند.