در 28 آذر 1402 پرونده زندگی پرفرازونشیب سیاستمدار معروف آمریکایی «هنری کیسینجر» با انتشار خبر مرگ وی بسته شد، او که همیشه به دلیل فعالیتهای مهم و اثرگذارش همواره موردتوجه محافل سیاسی قرار داشت، گاهاً با قضاوتهای متناقض روبهرو میشد. وی را میتوان یکی از بازیگران کلیدی جنگ سرد دانست که اندیشهها و آثارش در تاریخ سیاسی آمریکا همواره موردتوجه قرارگرفته بود. موافقان و مخالفان او در یک موضوع با یکدیگر اتفاقنظر دارند و آن نیز پذیرفتن ذهن خلاق و پویای او در مسائل سیاسی و بینالمللی بود. لذا شناخت و بررسی دقیق اندیشههای سیاسی کیسینجر میتواند کمک بهسزایی به فهم روندهای نظام بینالملل در برخی از برهههای تاریخی نماید.
فارغ از همه تفاسیر و دیدگاهها در خصوص اندیشههای هنری کیسینجر و قضاوتهای موجود در عالم سیاست و بینالملل، باید عنوان کرد که او بر اساس منافع ملی کشورش (جدا از درست یا نادرست بودن ماهیت اقدامات) تلفیقی از حکمرانی سلطه، دیپلماسی، نزاع، اندیشهورزی، تئوری و نظریات آکادمیک، ابزارهای سیاسی و امنیتی را پس از جنگ جهانی دوم و در راستای تثبیت و ارتقاء جایگاه آمریکا در پیشگرفته بود. او تمامی انرژی خود را برای پیادهسازی اهداف کشورش بر پایه سیاستهای خونی و مهندسی سازی مطامع آمریکا صرف نمود.
اکنون سؤال مهم در ذهن بسیاری از پژوهشگران حوزه سیاست این است که آیا کیسینجر معیار سیاست خارجی آمریکاست یا زائیده این نظام سیاسی؟ نکتهای که برای پاسخ به آن، نیازمند مداقه و بینش سیاسی زیادی میباشد. در چارچوب نظام بینالملل همه سیاستمداران سعی دارند که خود را طرفدار ثبات و نظم در قالبهای منطقهای و جهانی نشان دهند ولی تحقق آن از سوی سایر بازیگران اجرایی مانند دولتها صورت نمیگیرد چراکه زیادهخواهیها و رقابتهای راهبردی امکان این موضوع را نمیدهد. او با زیرکی و حسابگری در پس پرده سیاست جهانی و در جهت تأمین و تضمین منافع ملی آمریکا قرار داشت و با درایت و هوشمندی بر این مسائل تمرکز کرده بود. عقاید و ایدئولوژی وی را نمیتوان در قالب واقعگرایی سنتی تفسیر کرد بلکه او با برداشتهای متفاوت و گاه متضاد به دنبال نشان دادن قالب جدیدی از واقعگرایی، آنهم از نوع آمریکایی بود. نگاه جانبدارانه کیسینجر به منافع ملی آمریکا در دهه 1970 سبب شد که جهان بیش از هر زمان دیگری بهسوی ساختار آنارشی حرکت کند. از این حیث نمیتوان او را معیار سیاست خارجی ایالاتمتحده معرفی کرد ولیکن با درک منحصربهفرد سیاسی و هوش بالا، چراغ روشنی برای راهبردهای سیاست خارجی کشورش گردید.
یکی از ویژگیهای بارز او بهرهگیری از روششناسیهای چندبُعدی و استفاده از روانشناسی سیاسی بود که همین امر سبب شده بود که او در داخل آمریکا و خارج از مرزها، شبکه وسیعی از افراد را حول اندیشهها و تفکرات سیستماتیک خود جمع نماید. کیسینجر سعی داشت فارغ از قواعد جهان الشمول نظام بینالملل، رویدادها، روندها و فرآیندها را با معیار تحقق یا عدم تحقق منافع آمریکا ارزیابی کند. او همواره بر نقش رسانه و قدرت قلم تأکید داشت و معتقد بود واقعیت همان است که با شدت منتشر میشود نه آن چیزی است که به وقوع میپیوندد.
او از معدود شخصیتهایی بود که افکارش در قالب جناح خاص تعریف نمیشد و همین موضوع سبب کسب محبوبیت ملی و فراملی برای او شده بود. او مباحث سیاست خارجی را فارغ از مسائل جناحی و حزبی برمیشمرد و استفاده از همه ابزارها را در مسیر دیپلماسی برای کشورش پیشنهاد میکرد. وی بر سیاست آونگی تأکید داشت و معتقد بود در جهت تحصیل منافع میتوان با همه طرفها ازجمله متضاد و متناقض بهصورت تکبعدی یا چندبعدی همکاری نمود. کیسینجر بهدوراز صحنههای تضاد در بازیهای سیاسی، بهدنبال توازن قدرت و همزیستی بود. او به اندیشهها و تفکرات انسانها بهویژه سیاستمداران احترام میگذاشت و به آنها اعتقاد داشت و ساختار تشکیلاتی و سازمانی دولتها را تابع اراده انسانها میدانست. با توجه به دیدگاههای مطرحشده میتوان گفت وی به پلورالیسم سیاسی معتقد بود و این اعتقاد باعث همزیستی تمامی ساختارها و قالبها در افکار او شده بود. این نگرش و برداشت در سالیان گذشته مورد خوشایند برخی از سیاستمداران جوان آمریکایی که وابسته به جریانهای فضاسازی بودند، نبوده و همین امر سبب گردیده که آفت مدنظر کیسینجر یعنی دوری از واقعگرایی و عدم فهم بازیگران غیر سنتی، گریبانگیر سیاست خارجی آمریکا شود. بههرحال یکی از مباحث مهم در اندیشههای هنری کیسینجر، بحث واقعگرایی نوین و پذیرش پلورالیسم ساختارهای سیاسی و بازیگری در کنار آنها برای حفظ منافع ملی میباشد، یعنی آنکه بازی آونگی دولتها را بپذیریم و با پرهیز از هیجانات زودگذر سیاسی واقعیات موجود را درک و فهم کنیم. شناخت اندیشه سیاسی بسیاری از بزرگان و تحلیل زوایای گوناگون زندگی سیاسی آنها میتواند درسآموزهای بسیار خوبی برای پژوهشگران و محققان حوزه سیاسی و بینالمللی باشد تا جهت تحقق اهداف کشورمان نیاز به تکرار عبرتها و شکستهای دیگران نباشیم.