اندیشکده موسسه علم و امنیت بین المللی(ISIS) گزارشی مفصل به قلم دیوید آلبرایت سارا بوکهارد و گروهی از پژوهشگران این اندیشکده تحت عنوان “تلاش خطرناک ایران برای دستیابی به سلاح های هسته ای” به تاریخ 24 اوت 2021 میلادی منتشر کرد .
گزارش مشروحی از این کتاب به شرح زیر است:
کتاب «تلاش خطرناک ایران برای دستیابی به سلاح های هسته ای» گاهشمار کوشش های جمهوری اسلامی جهت به دست آوردن تسلیحات هسته ای است. این کتاب توضیح می دهد که چگونه این برنامه به آرامی آغاز شد. در این کتاب، برنامه هسته ای ایران که در آغازین سال های دهه اول قرن حاضر میلادی به صورت فشرده شروع شد و طی آن تهران در صدد بود پنج بمب هسته ای بسازد تشریح می شود. کتاب «تلاش خطرناک ایران برای دستیابی به سلاح های هسته ای» همچنین به این نکته اشاره می کند که جمهوری اسلامی چگونه تلاش می کند تا یک مجتمع صنعتی ایجاد کند تا بتواند در این مجتمع تعداد بیشتری بمب هسته ای تولید کند. تحت فشارهای بین المللی و به واسطه ترس از حمله نظامی، ایران مجبور شد برنامه هسته ای خود را محدودتر کرده و شکل سری تری به آن ببخشد. با این حال، ایران هنوز در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت دارای سلاح هسته ای قرار دارد. توانمندی های ایران در زمینه تولید مواد هسته ای از همیشه بیشتر شده است. همچنین، این کشور توانمندی های زیادی در زمینه تولید سلاح های هسته ای کسب کرده است.
اما ایران در خلال برنامه هسته ای فشرده خود [در سال های آغازین قرن حاضر میلادی] تا چه اندازه به ساخت سلاح هسته ای نزدیک شده بود و میزان نزدیکی این کشور به دستیابی به چنین سلاحی در حال حاضر چه اندازه است؟ تا یکی از شب های سرد ژانویه سال 2018 جهانیان تنها می توانستند در این خصوص به حدس و گمانه زنی بسنده کنند. اما در آن شب سرد زمستانی نیروهای سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) به انباری در تهران یورش بردند و حجم بزرگی از اسناد [هسته ای] را ربودند. این اسناد به دوره ای بسیار مبهم و مملو از اسرار در تاریخ فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی مربوط می شدند. «پروژه آماد» اسم رمزی بود که برای برنامه فشرده [ایران] در زمینه تسلیحات هسته ای به کار می رفت. این برنامه به مراتب بزرگتر از آن چیزی بود که قبلا تصور می شد و میزان پیشرفت آن نیز بسیار بیشتر بود. این اسناد حاوی اطلاعاتی مشروح و فوق سری بود. اسنادی که نیروهای اطلاعاتی اسرائیل به سرقت برده بودند ابعاد بی سابقه ای از پیشرفت های ایران در این حوزه را آشکار می کرد و [همچنین] به موانعی که تهران در زمینه ساخت سلاح های هسته ای با آنها مواجه بود اشاره می کرد. جمهوری اسلامی با آن چه که در خلال «پروژه آماد» فرا گرفته بود و نیز با بهره گیری از آن چه که بعدها [در حوزه هسته ای] کسب کرده بود به توانمندی های پیشرفته ای در زمینه توان ساخت تسلیحات هسته ای دست یافته بود.
امروز اگر ایران بخواهد بمب هسته ای بسازد مدت زمان زیادی طول نخواهد کشید. چالش [بزرگ] این است که چگونه می توان جمهوری اسلامی را از ساخت چنین بمبی، که می تواند به مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه دامن بزند، باز داشت؟ کتاب «تلاش خطرناک ایران برای دستیابی به سلاح های هسته ای» منبعی ارزشمند برای مباحثات و تصمیم گیری ها در زمینه اتخاذ راه های کارآمد جهت توقف برنامه تسلیحات هسته ای ایران محسوب می شود.
خلاصه نکات جدید
•ایران تا پایان «پروژه آماد» به اندازه کافی اطلاعات و تجربه به دست آورده بود که بتواند یک وسیله انفجاری هسته ای کارآمد را طراحی و تولید کند. این وسیله انفجاری از یک سامانه آغازگر انفجارهای به نسبت بسیار فشرده بهره می برد و دارای یک آغازگر نوترونی تخصصی بود. قطر این سلاح هسته ای [که ایران طراحی کرده بود] تقریبا به قطر یک تایر خودرو بود.
• در انتهای «پروژه آماد»، ایران خود را آماده می کرد که «تست سرد» cold test یک وسیله انفجاری هسته ای را انجام دهد. عموما چنین تستی را گام ماقبل آخر در ساخت یک ماده انفجاری هسته ای نمونه می دانند و گام بعدی ساخت سلاح هسته ای است.
•تقریبا نیمی از تاسیسات [مورد استفاده در] «پروژه آماد» تا زمانی که اسرائیلی ها در ژانویه سال 2018 آرشیو اسناد هسته ای ایران را به سرقت بردند کشف نشده بود و یا ناشناخته باقی مانده بود.
•بر اساس «پروژه آماد»، ایران تصمیم داشت اورانیوم با درصد غنی شدگی پایین را که در نطنز تولید شده است در مکانی که اکنون سایت فردو نامیده می شود بیشتر غنی سازی کرده و آن را برای کاربرد تسلیحاتی آماده کند.
•تصمیم ایران مبنی بر توقف «پروژه آماد» صرفا یک عقب نشینی تاکتیکی بود و به معنای کنار گذاشتن بلندپروازی ها یا فعالیت های هسته ای تسلیحاتی نبود. در گذشته نیز کشورهایی مانند تایوان و آفریقای جنوبی چنین اقدامی را انجام داده بودند.
•بخش مهمی از این توقف به مجموعه ای از «نشست های فشرده» مربوط می شود که طی هشت روز در اوت و سپتامبر سال 2003 صورت گرفت. این نشست ها عمدتا به دستورات رسمی مربوط می شد که در آنها بر کوچک کردن و اجتناب از ساخت سلاح های هسته ای تاکید می شد و، در عین حال، ضرورت حفظ دستاوردها و بسیاری از فعالیت های «پروژه آماد» گوشزد می شد.
•بعد از تعطیلی «پروژه آماد»، سازمان های دیگری به کار در خصوص تسلیحات هسته ای ادامه دادند. شواهد نشان می دهد که ایران نه تنها توانمندی های خود در زمینه ساخت سلاح هسته ای را حفظ کرد، بلکه به صورت فعالانه تلاش نمود این توانمندی ها را ارتقا ببخشد تا در صورتی که رهبران جمهوری اسلامی تصمیم بگیرند سلاح هسته ای تولید کنند توان انجام این کار را داشته باشند.
•بی تردید، محسن فخری زاده از سال 1998 تا زمان ترور در نوامبر 2020 رهبر برنامه هسته ای ایران بود. جایگاه فخری زاده در برنامه تسلیحات هسته ای ایران همانند جایگاهی بود که «لسلی گرووز» Leslie Groves در برنامه تسلیحات هسته ای آمریکا داشت. [ژنرال لسلی گرووز نقش مهمی در ساخت بمب هسته ای در آمریکا ایفا کرد(م)]. فخری زاده مهارت های مدیریتی فراوان و قدرت سیاسی بسیاری را بر روی برنامه تسلیحات هسته ای ایران متمرکز کرد.
•سه نفر از پنج نفری که شخصیت های کلیدی در «پروژه آماد» و سازماندهی های پسا-آماد ایفا کردند به شکل خشونت باری کشته شده اند. دو نفر دیگر از آنها توانسته اند از مرگ رهایی یابند.
•راهبرد جهت گیری های پسا-آماد نور تازه ای بر فعالیت های هسته ای جنجال برانگیزی می تاباند که سازمان انرژی اتمی ایران بعد از سال 2004 دنبال کرد و به طور ویژه می توان به ایجاد تاسیسات غنی سازی فردو اشاره کرد. بر اساس «پروژه آماد»، تاسیسات فردو در اصل برای تولید اورانیوم با غنای مناسب برای ساخت سلاح های هسته ای طراحی شده بود. اما بعد از آن که وجود چنین تاسیساتی در سال 2009 فاش شد، آن را برای تولید اورانیوم با درصد غنی شدگی پایین مورد استفاده قرار دادند. به همین شکل، این امکان وجود دارد که فعالیت های اخیر سازمان انرژی اتمی ایران در زمینه تولید فلز اورانیوم استمرار فعالیت های «پروژه آماد» باشد.
•بر خلاف سال 2003، ایران در حال حاضر توانایی چشمگیری در زمینه تولید اورانیوم تسلیحاتی دارد. در صورتی که محدودیت های مندرج در «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) منقضی شود، توانایی های ایران در این زمینه ده برابر خواهد شد.
•حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین ایران، نقشی کلیدی در تصمیم گیری در زمینه ساخت تسلیحات هسته ای در «پروژه آماد»، کاهش دامنه طرح و نیز پنهان سازی آن ایفا می کرد. امیر حاجی زاده، رئیس کنونی نیروی هوا-فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در ساخت تاسیسات زیرزمینی «پروژه آماد» برای تولید «هسته های اتمی» nuclear cores در تسلیحات هسته ای دخیل بوده است. این هسته ها تسلیحاتی هستند که به اندازه کافی کوچک می باشند تا بتوان آنها را بر روی شماری از موشک های بالستیک ایران نصب نمود.
•ایران سابقه طولانی در پنهان سازی فعالیت ها و منابع هسته ای خود دارد.
•پرسشی که [هنوز] پاسخ داده نشده است این است که آیا آیران «تست سرد» یا «ساخت سلاح هسته ای نمونه» را، آن گونه که فخری زاده در سال 2003 خواستار آن بود، شروع کره است یا خیر. بر اساس اطلاعات موجود و با توجه به توانمندی های باقیمانده از «پروژه آماد»، ایران ممکن است یکی از دو مورد بالا و یا هر دوی آنها را انجام داده باشد.
•وجود یا حفظ یک آرشیو سری حاوی طرح ساخت سلاح هسته ای یا داده هایی در این زمینه با تعهدات الزام آور ایران مبنی بر اجتناب از حرکت به سوی تولید و تکثیر تسلیحات هسته ای منافات دارد.
•در حال حاضر به نظر می رسد که ایران برنامه ای را که بر روی ساخت سلاح های هسته ای متمرکز باشد دنبال نمی کند. اما چنین به نظر می رسد که این کشور برنامه ای دارد که بر اساس آن خود را آماده نگاه می دارد تا هر گاه که لازم شد در مدت زمان کوتاهی نسبت به ساخت بمب هسته ای اقدام کند. ایران به جای آن که جهان را با یک برنامه فشرده هسته ای تهدید کند از یک برنامه آماده برای ساخت سلاح های هسته ای «حسب دریافت دستور» برای تهدید جهانیان استفاده می نماید.
•در مقایسه با سال 2003، ایران در حال حاضر به مراتب به توان ساخت سلاح های هسته ای نزدیک تر شده است.
•احیای برجام به همراه کاهش دامنه راستی آزمایی های آژانس بین المللی انرژی اتمی در سایت های نظامی ایران، به شکلی که در فاصله سال های 2015 تا 2018 انجام می شد، می تواند اوضاع امنیتی در خاورمیانه را متزلزل تر کرده، حمله به سایت های هسته ای و افراد دست اندرکار در فعالیت های هسته ای را تشدید نموده، و تولید و بیش از پیش به تکثیر موشک ها و سلاح های هسته ای دامن بزند.
سرقت آرشیو هسته ای و محتوای این آرشیو
حمله سری و شبانه موساد به انباری در اطراف تهران در اوایل سال 2018 یکی از موفقیت آمیزترین عملیات ها در زمینه سرقت اطلاعات سری هسته ای نظامی یک کشور در عصر هسته ای محسوب می شود.
آرشیو هسته ای ایران حاوی داده هایی در ارتباط با «پروژه آماد» بود که قبلا در دسترس نبود. «پروژه آماد» اسم رمزی است که ایران برای اشاره به برنامه هسته ای فشرده خود در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 به کار می برد.
این آرشیو هسته ای حاوی جزئیات بسیار درباره «پروژه آماد» بود: چشم انداز این طرح؛ تاسیسات، تجهیزات و پرسنل آن؛ محاسبات نظری؛ نتایج اخذ شده از دهها آزمایش؛ گزارش های پیشرفت طرح؛ و صورتجلسه نشست هایی که با حضور مسئولان ارشد برگزار می شد. این آرشیو همچنین دربرگیرنده طرح ها، نمودارها، دستورالعمل ها و تصاویر متعدد از فعالیت ها، تجهیزات و پرسنل مرتبط با فعالیت های هسته ای بود. همچنین، در این آرشیو ویدیوها و پاورپوینت مربوط به ارائه هایی وجود داشت که همگی آنها برای درک «پروژه آماد» ارزش فوق العاده داشتند. اسناد مربوط به اواخر سال 2003 به تشریح جزئیات ادامه پروژه آماد در قالب فعالیت های پنهانی تر می پرداختند. برخی از اسناد نیز تلاش های ایران برای فریب آژانس بین المللی انرژی اتمی در خلال چندین سال متوالی را نشان می داد و برخی از این اسناد به سال 2006 تعلق داشت. اسناد مزبور همچنین نشان می دادند که ایران در آن زمان از قبل می دانست که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی چه پرسش هایی را مطرح می کردند و قصد داشتند از چه تاسیساتی بازدید نمایند.
پروژه آماد
پروژه آماد در سال 1999 یا اوایل سال 2000 میلادی به تصویب رسید. این پروژه یک برنامه فشرد در زمینه تسلیحات هسته ای بود که طی آن جمهوری اسلامی ایران برنامه های هسته ای خود را که از دهه پیش شروع شده بود گسترش می داد تا بتواند ظرف مدت چهار سال به زرادخانه ای از موشک های بالستیک مجهز به کلاهک های هسته ای دست یابد. این پروژه که با هدایت محسن فخری زاده دنبال می شد سه محور اصلی را که در یک برنامه تسلیحات هسته ای مد نظر هستند در خود جای داده بود: 1) دنبال کردن ابزارهای لازم برای ساخت ماده انفجاری هسته ای؛ 2) تبدیل آن ماده انفجاری به یک کلاهک یا به یک ابزار تست زیرزمینی؛ و 3) حمل کلاهک های هسته ای با موشک های بالستیک. بر اساس این پروژه، قرار بود ایران تا اوایل سال 2004 تعداد پنج بمب هسته ای تولید کند: چهار کلاهک قابل حمل توسط موشک های شهاب-3 و یک کلاهک دیگر برای آزمایش زیرزمینی.
برای دستیابی به این هدف، دست اندرکاران «پروژه آماد» به ساخت یک مجمتع تولید تسلیحات هسته ای مبادرت ورزیدند. این مجتمع در مقیاس مجتمع هایی بود که هند، پاکستان و آفریقای جنوبی در مراحل آغازین برنامه های تسلیحات خود ساخته بودند. در صورت ساخت چنین مجتمعی، این امکان برای ایران فراهم می شد که در سال های بعدی تولید سلاح های هسته ای بیشتری را دنبال کند.
در این پروژه ترجیح آن بود که تاسیسات مربوطه در سایت های نظامی ایجاد شود و بسیاری از صنایع نظامی موجود برای تامین نیازهای متعدد آن مورد استفاده قرار گرفتند. «پروژه آماد» نه تنها به موازات برنامه های هسته ای سازمان انرژی اتمی ایران دنبال می شد، بلکه هماهنگی هایی هم بین این دو صورت می گرفت. در نتیجه، ارتباطات سری بین دو برنامه هسته ای اصلی ایران شکل گرفت. این ارتباطات احتمالا امروز هم وجود دارد.
دستاوردهای پروژه آماد
تاسیسات تولید تسلیحات هسته ای
در «پروژه آماد» طیف گسترده ای از تاسیسات لازم برای انجام فعالیت های مرتبط با تحقیق، توسعه و ساخت سلاح های هسته ای ایجاد شد و مورد استفاده قرار گرفت. تا پیش از تحلیل و بررسی اسنادی که اسرائیلی ها از آرشیو هسته ای ایران خارج کرده بودند، کسی از وجود حدود نیمی از این تاسیسات اطلاعی نداشت.
سایت های مورد اشاره در اسناد مسروقه و موقعیت مکانی آنها دربرگیرنده موارد زیر است:
•معدن و آسیاب (mill) اورانیوم؛
•یک تاسیسات کوچک مقیاس تبدیل اورانیوم به همراه برنامه هایی برای ساخت یک تاسیسات بزرگ مقیاس [تبدیل اورانیوم]؛
•چهار تاسیسات مرتبط به هم که به عنوان یک واحد [جداگانه] کار می کردند و برای ساخت و آزمایش قطعات فرعی سلاح هسته ای کاربرد داشتند. در این زمینه بیش از یکصد آزمایش صورت گرفته بود که در بسیاری از آنها از اتاقک های انفجاری با طراحی خاص که به آسانی امکان پنهان سازی آنها وجود داشت استفاده شده بود. این اتاقک انفجاری با کمک یکی از اعضای سابقا شاغل در یکی از تاسیسات هسته ای اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده بود.
•تاسیساتی که برای تولید مواد انفجاری با کیفیت و قدرتمند جهت منفجر ساختن یک بمب هسته ای لازم بودند؛
•یک تاسیسات کوچک-مقیاس برای توسعه و ساخت هسته مرکزی سلاح های اتمی؛
• یک مجمتع تونلی برای یک تاسیسات کوچک-مقیاس جهت ساخت هسته مرکزی سلاح های اتمی؛
•یک تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم که پروژه الغدیر نام گرفته است و هدف از طراحی آن تولید اورانیوم در سطح تسلیحاتی است؛ و
•پروژه ای برای ایجاد یک سایت جهت انجام آزمایش های زیرزمینی در منطقه ای دور افتاده در ایران.
در برخی اسناد به دست آمده از آرشیو هسته ای مسروقه شماری از تاسیسات هسته ای مهم مورد بررسی قرار گرفته اند که مکان آنها مشخص نشده است، اما این پروژه ها یا در زمان اجرای پروژه آماد در حال اجرا بوده اند یا این که در خصوص آنها برنامه ریزی صورت گرفته است:
•تاسیساتی برای تلفیق کلاهک هسته ای با موشک بالستیک شهاب-3؛
•ساختمان ویژه مونتاژ نهایی سلاح هسته ای؛
•محل تولید منبع نوترونی یا آغازگر.
در این تاسیسات صدها فرد متخصص به خدمت گرفته شده بودند و ارتباطات سری با شماری از دانشگاه های فنی شکل گرفته بود.
طرح سلاح هسته ای
در اواخر سال 2003، «پروژه آماد» به یک طرح نهایی و پخته شده در خصوص ساخت کلاهک هسته ای تبدیل شده بود. قطر این کلاهک 55 سانتیمتر بود و به کمتر از 25 کیلوگرم اورانیوم تسلیحاتی نیاز داشت. قطر آن به اندازه کافی کوچک بود که بتوان آن را در درونِ سرِ قیفی شکلِ موشکِ بالستیکِ شهاب-3 جای داد.
ایران با اتخاذ یک چشم انداز درازمدت، توانمندی های چشمگیری در زمینه طراحی سلاح های هسته ای به دست آورد. این توانمندی ها بر پایه فعالیت های گسترده نظری و عملی مبتنی بودند. ایران توانست نوآوری های بسیاری را در این زمینه به خرج داده و نیاز خود را به اجزا و قطعات هسته ای، که دوره عمر محدودی دارند، کاهش دهد. طرحی که ایران تهیه کرده بود نسخه برداری از نمونه های خارجی نبود. این طرح حاصل کار یک تیم مجرب و کارآزموده هسته ای بود که از پشتیبانی کدهای پیشرفته رایانه ای برخوردار بود. این تیم قادر بود در طرحی که ارائه کرده بود بازنگری های بیشتری به عمل آورد.
در پایان پروژه آماد، ایران خود را آماده می کرد که «تست سرد» (cold test) را در خصوص یک وسیله انفجاری هسته ای انجام دهد. «تست سرد» مرحله نهایی در مونتاژ یک سلاح هسته ای نمونه است و می توان آن را آخرین گام قبل از ساخت بمب هسته ای واقعی تلقی نمود.
نتیجه اجنتناب ناپذیر این است که ایران در پایان «پروژه آماد» اطلاعات و تجربیات کافی کسب کرده بود و می توانست یک وسیله [انفجاری] هسته ای کارآمد را طراحی و تولید کند. این وسیله [انفجاری] دارای یک سامانه آغازگر انفجاری بسیار فشرده بود. این وسیله [انفجاری] همچنین به یک توزیع کننده موج هسته ای و یک آغازگر نوترونی تخصصی مجهز بود.
وضعیت آماد در سال 2003
در حالی که ایران یاد گرفته بود که «چگونه» سلاح هسته ای بسازد، هنوز چندین گام تا ساخت «واقعی» چنین سلاحی فاصله داشت. بزرگترین مانع این بود که ایران در زمان خاتمه «پروژه آماد» در سال 2003 هنوز ابزارهای لازم را برای تولید اورانیوم تسلیحاتی در اختیار نداشت. صرف نظر از این مسئله، اسناد موجود در آرشیو مسروقه از ایران به این پرسش پاسخ می دادند که چرا «پروژه آماد» در اواخر سال 2003 به ساخت سلاح هسته ای منتهی نشد؟ این پروژه با مسائل سازمانی مواجه بود و همین مسائل پیشرفت آن را کند کردند. شاید «پروژه آماد» با محدودیت منابع مواجه شده بود. همچنین، پروژه باید کارهای فنی بیشتری را دنبال می کرد که به طور ویژه می توان به انجام «تست سرد»، به سرانجام رساندن مسائل نظری، خاتمه کار ساخت آغازگر نوترونی، و تولید سلاح هسته ای نمونه اشاره کرد. افزون بر این، پروژه در زمینه تلفیق یک کلاهک [هسته ای] با یک موشک بالستیک نیز تکمیل نشده بود. این مسائل چالش های مهمی بودند. با این حال، ایران بعد از سال 2003 نیز از تلاش برای غلبه بر این مسائل و مشکلات غفلت نکرد. هیچ یک از این مسائل و مشکلات غیرقابل حل به نظر نمی رسید. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد این موضوعات در سال های بعد توسط سازمان هایی که جایگزین آماد شدند دنبال نشد.
کوچک کردن برنامه هسته ای به جای خاتمه دادن به آن
درپاییز سال 2002 اخباری منتشر شد مبنی بر این که ایران به طور پنهانی سرگرم ساخت سایت های هسته ای در نطنز و اراک است. انتشار این خبر نگرانی هایی را در خصوص احتمال تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته ای مطرح کرد. با این حال، بسیاری از فعالیت ها و تاسیسات به کار رفته در پروژه آماد کشف نشدند.
حمله آمریکا به عراق در مارس سال 2003 نگرانی های جدی در میان رهبران ایران به وجود آورد. نیروهای آمریکایی پیشتر، یعنی بعد از حمله سال 2001 به افغانستان و ساقط کردن طالبان و نابود ساختن القاعده، در خاک افغانستان مستقر شده بودند. اگر تلاش عراق برای دستیابی به سلاح های هسته ای توجیهی برای تجاوز آمریکا به این کشور محسوب می شد، نگرانی ها در خصوص ایران به مراتب شدیدتر بود. در اواخر سال 2003، فشار بین المللی و ترس از حملات نظامی باعث شد که ایران از دنبال کردن برنامه های خود برای ساخت سلاح های هسته ای دست بردارد.
با این حال، این مسئله نیز باعث نشد که ایران برنامه تسلیحات هسته ای خود را متوقف کند. نگرانی های رژیم [ایران]به مجموعه ای از اقدامات منتهی شد که هدف آنها مبهم ساختن اوضاع و اجتناب از آشکار ساختن تاسیسات متعلق به «پروژه آماد» بود. تهران همزمان به دنبال آن بود تا با این گونه اقدامات زمینه را برای پیشبرد هر چه بیشر برنامه تسلیحات هسته ای اش هموارتر کند.
تصمیم ایران مبنی بر کوچک کردن فعالیت های هسته ای اش صرفا یک عقب نشینی تاکتیکی بود و این کشور به هیچ وجه در صدد کنار گذاشتن بلند پروازی های خود در زمینه تسلیحات هسته ای نبود. شمار دیگری از کشورها در گذشته روند مشابهی را طی کرده بودند که به طور ویژه می توان از تایوان و آفریقای جنوبی نام برد. در اواخر تابستان سال 2003، «پروژه آماد» به دوره ای وارد شد که طی آن مسئولان ارشد آماد باید در خصوص کاهش دامنه پروژه و هر چه بهتر پنهان کردن آن تصمیم گیری می کردند، ولی به طور همزمان راه را برای ادامه پیشرفت در زمینه ساخت سلاح های هسته ای هموار نگاه می داشتند تا اگر زمانی لازم بود در خصوص از سرگیری این گونه فعالیت ها تصمیمی اتخاذ می شد به سرعت در این مسیر حرکت لازم صورت گیرد.
در مجموعه ای از یادداشت ها، که به «کمیته فنی پروژه آماد» تعلق دارد به شروع این تغییر اشاره شده است. کمیته مزبور مجموعه ای از «نشست های فشرده» را طی هشت روز در ماه های اوت و سپتامبر سال 2003 برگزار کرده بود. در این نشست ها به دستورات رسمی اشاره شده است که در آنها تاکید شده بود منابع و فعالیت های «پروژه آماد» کوچک اما حفظ شود. بحث هایی که در این نشست ها مطرح می شد چند بعدی بودند. در این نشست ها در خصوص هر چه بهتر پنهان ساختن فعالیت های باقیمانده از «پروژه آماد»، نگهداشتن همه پرسنل [دست اندر کار در پروژه] و حفظ توان ساخت سلاح های هسته ای برای ساخت چنین تسلیحاتی در روز مبادا بحث و تبادل نظر می شد.
در یکی از اسناد این آرشیو بحث های مطروحه میان مسئولان ارشد «پروژه آماد» به طور خلاصه عنوان شده است. در این سند شماری از مشکلات سازمانی که کار دنبال کردن ساخت سلاح هسته ای را در پاییز سال 2003 با مشکل مواجه می کرد فهرست شده است. محسن فخری زاده خطاب به شرکت کنندگان در این نشست می گوید که آنها می خواستند با یک [موشک] ثاقب-1 کوچک چیزی را تولید کنند که می تواند در انفجار هسته ای نقشی مهم ایفا کند. فخری زاده در این نشست تاکید می کند که «هدف اصلی تولید یک نمونه صنعتی» است» و این گفت نشان دهنده عزم جدی ایران برای ساخت یک نمونه بمب هسته ای در دوره پسا-آماد محسوب می شود.
سندی 69 صفحه ای متعلق به اواخر سال 2003 به جزئیات تغییرات اعمال شده در پروژه تسلیحات هسته ای ایران می پردازد. این سند نتیجه بحث های مطرح شده در نشست های فوق الذکر و تدابیر جدید وزیر دفاع [ایران] در خصوص آماد بود. بر اساس این سند، «کار به دو بخش تقسیم می شود: کار آلوده [به تشعشعات و مواد هسته ای] و کار غیرآلوده [به تشعشعات و مواد هسته ای]. در بخش کار آلوده، که قرار بود بعد از اتمام کار غیرآلوده انجام شود، تلاش های تیم بر روی یک مسئله متمرکز بود و آن در امان ماندن جابجایی ها از چشم جاسوسان [دشمن] و اجتناب از بر جای گذاشتن آلودگی های قابل شناسایی بود. این سند، در واقع، یک طرح روشن است که مشخص می دارد چگونه «پروژه آماد» تغییر شکل پیدا می کند و این پروژه چگونه در شکل باز طراحی شده خود در آینده دوباره اجرا می شود.
در اواخر سال 2003 و در خلال فرآیند تصمیم گیری ایران در خصوص آینده پروژه آماد، چند پروژه از چنان اهمیت زیادی برخوردار بودند که نمی شد آنها را کوچک یا متوقف کرد. یکی از این پروژه ها بعدا به پروژه غنی سازی اورانیوم با سانتریفوژهای گازی در فردو تبدیل شد.
غنی سازی اورانیوم و فردو
«پروژه آماد» ایران را قادر ساخت که در قالب «پروژه الغدیر» به توان تولید اورانیوم تسلیحاتی دست یابد و به ساخت یک تاسیسات غنی سازی در نزدیکی قم مبادرت ورزد. این پروژه تا قبل از ربایش اسناد آرشیو هسته ای ایران در اوایل سال 2018 برای جهانیان ناشناخته بود.
بعد از پایان «پروژه آماد» در سال 2003، ایران به ساخت این سایت سری ادامه داد. دستگاه های اطلاعاتی غربی سرانجام در اوایل سال 2009 به وجود این پروژه پی بردند، هر چند در آن زمان هدف اصلی از دنبال شدن چنین پروژه ای را نمی دانستند. با این حال، بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی بلافاصله بعد از کشف این سایت از آن بازدید به عمل آوردند. بازرسان آژانس در ارزیابی مستقلی که در این خصوص به عمل آوردند به این نتیجه رسیدند که هدف احتمالی این سایت تولید اورانیوم با درصد غنی شدگی مناسب جهت ساخت سلاح هسته ای بوده است. ایران کاربری این سایت را تغییر داد و هر گونه کارکرد نظامی آن را انکار کرد. مقامات ایرانی به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دادند که در چارچوب پادمان هسته ای از این مکان دیدن کنند. این تاسیسات غنی سازی در حال حاضر تحت عنوان «تاسیسات غنی سازی فردو» شناخته می شود.
سایت فردو به گونه ای طراحی شده بود که یک سایت سری در اعماق زمین باشد. طراحان سایت فردو به دنبال بودند که میزان ایمنی و امنیت این سایت در برابر حملات نظامی حتی از سایت نطنز نیز بیشتر باشد. البته، سایت نطنز نیز در اعماق زمین ایجاد شده است ولی بر روی آن هیچ کوهستانی وجود ندارد. به همین دلیل، سایت نطنز در مقایسه با سایت فردو در برابر حملات هوایی به مراتب آسیب پذیرتر است.
سایت الغدیر در مقایسه با تاسیسات نطنز به نسبت کوچک است. به همین دلیل، توان این سایت در تولید اورانیوم تسلیحاتی محدود است. برای غلبه بر این مشکل، ایران تصمیم گرفت سایت الغدیر را به تاسیسات نطنز متصل کند. تولید اورانیوم در سطح تسلیحاتی در تاسیسات الغدیر صورت می گیرد، اما برای این کار از اورانیوم با درصد غنای پایین، که از تاسیسات سانتریفوژی سازمان انرژی اتمی ایران به دست می آید، استفاده می شود. قرار بود تاسیسات غنی سازی الغدیر کمتر از یک دهم تاسیسات نطنز سانتریفوژ در اختیار داشته باشد؛ با این حال، الغدیر می تواند به اندازه کافی اورانیوم تسلیحاتی برای ایجاد یک زرادخانه کوچک هسته ای تولید کند.
در یکی دیگر از این اسناد اشاره شده است که تاسیسات الغدیر می تواند هر ساله 45 کیلوگرم هگزافلوراید در سطح تسلیحاتی تولید کند. این حجم هگزافلوراید تسلیحاتی می تواند به حدود 30 کیلوگرم اورانیوم تسلیحاتی تبدیل شود. اگر فرض کنیم که برای ساخت یک سلاح هسته ای به 20 کیلوگرم اورانیوم تسلیحاتی نیاز است، می توان نتیجه گرفت که برونداد تاسیسات الغدیر می تواند برای ساخت سه بمب هسته ای در هر دو سال کافی باشد.
اگر سازمان انرژی اتمی ایران به تاسیسات الغدیر کمک نمی کرد، این تاسیسات تنها می توانست 10 کیلوگرم اورانیوم تسلیحاتی در سال تولید کند. بدیهی است این مقدار اورانیوم تسلیحاتی برای ساخت یک بمب هسته ای در سال نیز کافی نیست.
تاسیسات نطنز و فردو به همراه تاسیسات سانتریفوژی مرتبط با آنها ستون فقرات برنامه های ایران در زمینه ساخت مواد انفجاری هسته ای را تشکیل می دهند. این تاسیسات ایران را قادر می سازند تا – با برجام یا بدون برجام – به توان چشمگیری در زمینه ساخت سلاح های هسته ای دست یابد. با توجه به بندهای موسوم به «غروب آفتاب» در برجام، ایران می تواند فعالیت های خود در زمینه غنی سازی اورانیوم را بعد از پایان دوره های زمانی معین گسترش دهد. بنا بر این، برجام به گسترش ابعاد مختلف برنامه های ایران در زمینه ساخت مواد انفجاری هسته ای مشروعیت می بخشد. بر خلاف سال 2003، ایران در حال حاضر از توان چشمگیری در زمینه تولید اورانیوم تسلیحاتی برخوردار است. با برداشته شدن محدودیت هایی که بر اساس برجام علیه ایران وضع شده است، تهران خواهد توانست میزان تولید این ماده را تا ده برابر افزایش دهد.
[دوران] پسا-آماد
آرشیو اسناد هسته ای [که اسرائیل از ایران ربوده است] نشان می دهد بلندپروازی های هسته ای جمهوری اسلامی بعد از توقف«پروژه آماد» تغییری نکرده است. این اسناد فاش می سازند که تنها برخی جزئیات پروژه تغییر کرده است و جدول زمانی آن طولانی تر شده است. اهداف پسا-آماد از جمله مهمترین مسائلی هستند که اسناد این آرشیو آنها را آشکار می کنند. این اسناد فاش می سازند که چرا ایران همچنان به ساخت چنین تاسیساتی مبادرت می ورزد؟ چرا این کشور برخی از این تاسیسات را در حالت آماده به خدمت نگاه می دارد؟ و چرا کار ساخت برخی از این تاسیسات هیچگاه به پایان نمی رسد؟ امروز ما تنها می دانیم که ایران نتوانست به هدف اولیه خود در چارچوب «پروژه آماد»، یعنی ساخت 5 بمب هسته ای، دست یابد. هیچ مدرکی نیست که نشان دهد ایران در این زمینه پیشرفتی جدی داشته یا به اهداف خود در دوران پسا-آماد دست یافته است.
بعد از تعطیلی «پروژه آماد»، سایر سازمان ها [در ایران] به تلاش برای ساخت سلاح هسته ای ادامه دادند. همه این سازمان ها واجد توانمندی هایی در زمینه تسلیحاتی کردن فعالیت های هسته ای بودند. ریاست همه این سازمان ها را محسن فخری زاده بر عهده داشت و بسیاری از پرسنل شاغل در «پروژه آماد» در آنها حضور داشتند. شواهد نشان می دهد که ایران نه تنها توان تولید تسلیحات هسته ای را حفظ کرد، بلکه فعالانه تلاش نمود تا این توانمندی را توسعه دهد تا در صورتی که رهبران [سیاسی] جمهوری اسلامی بخواهند بمب هسته ای بسازند، نسبت به انجام این کار اقدام کند.
اسناد مزبور ارزیابی های اروپایی ها و اسرائیلی ها، مبنی بر این که برنامه تسلیحات هسته ای ایران بعد از سال 2003 نیز ادامه یافت و تنها تصمیم کلیدی برای ساخت بمب هسته ای در این برنامه نبود، تایید می کند. تصمیم به ساخت بمب هسته ای یکی از ابعاد مهم هر برنامه تسلیحات هسته ای است، ولی مهمترین بعد آن نیست. رویکردی که ایران در این زمینه در پیش گرفت یادآور رویکردی است که تایوان در برنامه تسلیحات هسته ای خود دنبال می کرد. تایوان به دنبال آن بود تا به حدی از دانش هسته ای دست یابد که اگر روزی قصد داشت بمب هسته ای بسازد این کار را ظرف مدت چند ماه انجام دهد.
سازمان پژوهش های نوین دفاعی (سپند)
در خلال یک دهه گذشته، «سازمان پژوهش های نوین دفاعی» (سپند) در فعالیت های ایران در ارتباط با تسلیحات هسته ای حضور داشته است. بر اساس گفته مقامات اطلاعاتی بلند پایه اروپایی، «سپند» مسئولیت «توسعه انواع توانمندی های هسته ای را برعهده داشته است که می توانند در صورت تصمیم ایران [برای ساخت سلاح های هسته ای]، این کشور را در موقعیت بهتری برای تولید چنین سلاح هایی قرار دهند». تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای ایران بخشی از مسئولیت «سپند» است.
دولت آمریکا اولین بار «سپند» را در اوت سال 2014 تحریم کرد و این سازمان را تشکیلاتی تحت رهبری [محسن] فخری زاده نامید که به طور عمده در تحقیق و پژوهش در زمینه ساخت سلاح های هسته ای مسئولیت دارد.
بر اساس بیانیه مارس 2015 وزارت خزانه داری آمریکا که در آن «سپند» در فهرست تحریم های واشنگتن قرار گرفت، این سازمان «در تحقیقات و آزمایش های حساسی در زمینه تولید و تکثیر تسلیحات دست دارد که طی آنها هر ساله میلیون ها دلار در طیفی گسترده از پروژهای مرتبط با موضوعات دفاعی هزینه می شود.»
ادامه تحریم ها علیه افراد حقیقی و حقوقی مرتبط با «سپند» نشان دهنده اوج نگرانی دولت های غربی از فعالیت های هسته ای است که این سازمان در حوزه نظامی انجام می دهد. عدم همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی، که هنوز هم ادامه دارد، به نگرانی ها مبنی بر این که یک سازمان یا نهاد مرتبط با «سپند» بر روی ادامه فعالیت های «پروژه آماد» متمرکز است افزایش داده است. به دلیل آن که ایران اجازه دسترسی به «سپند» را فراهم نمی آورد و اطلاعات موثقی در خصوص این سازمان ارائه نمی دهد و نیز از آن جا که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی توانند با پرسنل «سپند» مصاحبه کنند، ماهیت فعالیت های «سپند» همچنان یک راز خطرناک باقی مانده است و شک و تردید و نگرانی همگان را بر انگیخته است.
به علت دسترسی به اسناد موجود در آرشیو هسته ای [که اسرائیل از ایران ربوده است]، پرسنل سابق «پروژه آماد» در حال حاضر به مراتب شناخته شده تر از گذشته هستند. بر اساس نظر گروهی از پژوهشگران «مرکز بلفر» Belfer Center در دانشگاه هاروارد، «مقامات اسرائیلی برآورد می کنند که حدود 70 درصد افرادی که زمانی در پروژه آماد کار می کردند به سپند منتقل شده اند». اسرائیلی ها اطلاعات مفصلی را که از آرشیو اسناد هسته ای ایران به دست آورده بودند در اختیار پژوهشگران مرکز بلفر قرار دادند.
«سپند» همچنین خود را به عنوان مجموعه ای مهم در اقتصاد مقاومتی مطرح کرده است و، در واقع، از تحریم های بین المللی سود برده است.
ساختار کنونی «سپند» نشان می دهد که این سازمان همچنان محملی برای توانمندی های تسلیحات هسته ای ایران محسوب می شود، توانمندی هایی که حوزه های مختلف مانند مواد انفجاری قدرتمند، الکترونیک، متالورژی، علم مواد، نوترونیک neutronics، فیزیک هسته ای و دیاگنوستیک diagnostics را در بر می گیرد. هیچ نشانه ای وجود ندارد که از توقف راهبرد تسلیحاتی شدن فعالیت های هسته ای در دوران پسا-آماد حکایت داشته باشد. البته، قضاوت کردن در خصوص وضعیت و چشم انداز دقیق آن امر دشواری است.
محسن فخری زاده
محسن فخری زاده رهبر بلامنازع برنامه تسلیحات هسته ای ایران بود. قتل وی در او اخر سال 2020 ضربه سنگینی به «سپند» و آمادگی تسلیحات هسته ای ایران بود. فقدان فخری زاده در کوتاه مدت تا میان مدت در هر گونه برنامه ای برای دستیابی به توان ساخت یا تست تسلیحات هسته ای احساس خواهد شد.
تا زمان مرگ فخری زاده، اطلاعات زیادی درباره نقش وی در ایجاد و گسترش کل برنامه هسته ای بومی ایران وجود نداشت. او توانسته بود از ورای یک پرده آهنین نقش خود را در برنامه هسته ای ایران ایفا کند. افراد انگشت شماری از دانش و تجربه فخری زاده درباره تلاش های ایران در زمینه تسلیحات هسته ای برخوردار بودند. اغلب وی را جولیوس رابرت اوپنهایمرِ Robert Oppenheimer Julius برنامه تسلیحات هسته ای ایران می دانستند، اما اگر بخواهیم تصویری واقع گرایانه تر از وی ارائه دهیم باید او را با ژنرال لسلی گرووز Leslie Groves مقایسه کنیم.
جولیوس رابرت اوپنهایمر (۱۹۰۴-۱۹۶۷) فیزیکدان نظری آمریکایی و استاد دانشگاه برکلی بود. وی به خاطر نقشی که در پروژه منهتن ایفا کرد به عنوان پدر بمب اتمی شناخته شده می شود. پروژه منهتن پروژه ای در زمان جنگ جهانی دوم بود که به ساخت اولین بمب اتمی منجر شد. ژنرال لسلی گرووز (1970-1896) هم نقش مهمی در ساخت بمب هسته ای در آمریکا ایفا کرد. ژنرال لسلی گرووز رهبری پروژه منهتن را بر عهده داشت و مهارت های مدیریتی بسیاری به خرج داد و حمایت های سیاسی زیادی را از فعالیت های مختلفی که به ساخت بمب هسته ای منتهی شد رقم زد.
صرف نظر از جزئیات دقیق مرگ فخری زاده، حمله ای که به کشته شدن وی انجامید به مراتب پیچیده تر از حملاتی بود که پیشتر به مرگ همکاران دیگر وی منهتی شده بود. قتل فخری زاده بار دیگر نشان داد که یک دشمن به شکلی عمیق در ایران نفوذ کرده است، دشمنی که اطلاعات و منابع کافی در اختیار دارد تا مهمترین دانشمند دفاعی ایران و پدر برنامه هسته ای این کشور را به قتل برساند.
فخری زاده چندین دهه در خفا زیست. اما پیکر وی به عنوان یک قهرمان ملی در یکی از مقدس ترین زیارتگاه های ایران و در نزدیکی همکارش شهریاری به خاک سپرده شد. از نظر فریدون عباسی-دوانی، «برنامه هسته ای همه چیز و همه تخصص» فخری زاده بود. عباسی-دوانی به مدت 33 سال فخری زاده را می شناخت و هم او بود که فخری زاده را به وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی کرده بود.
عباسی-دوانی، که خود از مدیران ارشد «پروژه آماد» بود، می گفت فخری زاده به مدت 22 سال مدیریت یک دپارتمان را در وزارت دفاع [ایران] بر عهده داشت که نام آن چند بار تغییر کرد، اما نقش فخری زاده در این دپارتمان هیچ گاه تغییر نکرد. عباسی-دوانی به شکلی موجز و مختصر نقش و جایگاه فخری زاده را تبیین کرده است: «در حالی که وزیران دفاع می آمدند و می رفتند، فخری زاده همچنان در همان سمت باقی می ماند.»
کشتن رهبران کلیدی «پروژه آماد» و پسا-آماد
از میان پنج شخصیت مهم در «پروژه آماد» که نقش های کلیدی در باز-سازماندهی این پروژه در اواخر سال 2003 ایفا کردند سه نفر آنها به شکلی وحشتناک به قتل رسیدند. دو نفر از آنها نیز از ترور جان سالم به در بردند. در سال 2010، مسعود علی محمدی، استاد دانشگاه و از اعضای ارشد «پروژه آماد» و [از اعضای] سازمانِ جایگزینِ آماد، بعد از خروج از منزل بر اثر انفجار خودرو کشته شد. در اواخر همان سال، یعنی در 29 نوامبر 2010، مجید شهریاری، دیگر دانشمند هسته ای ایران، نیز ترور شد. نام شهریاری آشکارا در فهرست استادان دانشگاه شهید بهشتی قرار داشت. وی نیز از مدیران پروژه آماد و فعالیت های پسا-آماد بود. دو موتور سوار یک بمب چسبان limpet mine را به خودروی مجید شهریاری چسبانده و او را کشتند. در همان روز، عباسی-دوانی موفق شد از یک سوءقصد جان سالم به در ببرد. فخری زاده بعد از آن که از یک ترور نافرجام جان به در برد، در اواخر سال 2020 کشته شد. بعد از قتل فخری زاده، شایعاتی منتشر شد مبنی بر این که چند هفته پیشتر به جان محمد مهدی تهرانچی نیز سوء قصد شده است. تهرانچی نیز از شرکت کنندگان کلیدی در جلسات مربوط به باز-سازماندهی های مهم در سال 2003 بود.
مصطفی احمدی روشن نیز یکی دیگر از افراد مرتبط با برنامه های هسته ای ایران بود که در سال 2012 کشته شد. البته، احمدی روشن به عنوان فردی که در برنامه های پروژه آماد دخیل باشد شناخته نمی شد، اما وی یکی از مسئولان ارشد [تاسیسات] نطنز بود که در تدارکات و خریدهای غیرقانونی برای برنامه سانتریفوژی ایران مشارکت داشت.
تسلیحات هسته ای امروز
آرشیو هسته ای [که به دست اسرائیل افتاده است] نشان می دهد که محسن فخری زاده چه روش هایی اولیه ای را به کار برد تا بخش های مهم تلاش های ایران در زمینه [دستیابی به] سلاح های هسته ای در دوران پسا-آماد همچنان حفظ کند. فخری زاده با دقت تمام تلاش کرد بسیاری از برنامه های آماد را تحلیل کرده و به فعالیت های آشکار و پنهان مرتبط با موضوع تسلیحات هسته ای تبدیل کند. او سعی کرد توانمندی های کلیدی را [که در خلال پروژه آماد کسب شده بود] حفظ کند و همزمان در مسیر پیشرفت در هر سه حوزه اصلی مربوط به ساخت بمب هسته ای حرکت نماید: مواد انفجاری هسته ای؛ تسلیحاتی کردن برنامه های هسته ای؛ و حمل بمب یا کلاهک هسته ای.
فعالیت طراحی و توسعه ای ایران در حوزه تسلیحات هسته ای از زمان پروژه آماد تا کنون دستخوش فراز و فرودهایی بوده است. این فعالیت هم از منظر زمانی و هم از منظر سطح تلاش ها پستی و بلندی های زیادی را تجربه کرده است. فعالیت های ایران در حوزه تسلیحات هسته ای در برخی ماه ها و سال ها افزایش یافته و در برخی ماه ها و سال ها کاهش یافته و یا حتی متوقف شده است. یکسان نبودن دامنه و گستره فعالیت های ایران در ارتباط با برنامه تسلیحات هسته ای باعث می شود که ارزش اسناد بسیار محرمانه درباره این فعالیت ها از ارزش و اهمیت لازم برخوردار نباشد، زیرا هر سندی تنها می تواند اطلاعاتی در خصوص تاریخ مربوط به آن سند به ما ارائه کند و ما نمی توانیم اطلاعات مندرج در آن سند را به کل برنامه تسلیحات هسته ای ایران تعمیم دهیم.
آرشیو اسناد هسته ای [که عوامل اطلاعاتی اسرائیل آن را از ایران خارج کردند] نشان می دهد که جمهوری اسلامی به شکلی کلیت گرایانه به ساخت بمب هسته ای فکر می کند و در تلاش است هر یک از مولفه های کلیدی سه گانه در ساخت بمب هسته ای را همزمان اخذ و تقویت کند. درمقابل، ارزیابی هایی هم که درباره برنامه تسلیحات هسته ای ایران صورت می گیرد باید به همین شکل باشد و کلیت آن را مد نظر قرار دهد. به عبارت دیگر، باید از ارزیابی های کوته بینانه اجتناب ورزید. برای مثال، نباید ارزیابی های ما به این مسئله محدود شود که آیا تسلیحاتی کردن برنامه هسته ای ایران بر روی توسعه و ساخت مولفه های کلیدی فوق الذکر متمرکز است یا خیر. اگر غیر از این باشد، ممکن است بسیاری از مسائل مهم مغفول بمانند.
حداقل قضیه این است که ایران مجموعه ای هماهنگ از فعالیت های مرتبط با ساخت یک بمب هسته ای را دنبال می کند. بدترین حالت نیز این است که تیم دست اندرکار در برنامه تسلیحات هسته ای «تست سرد» را انجام داده و به هدف پسا-آمادی خود مبنی بر ساخت یک نمونه صنعتی [از بمب هسته ای] نایل آمده باشد و، به طور منظم، برنامه تسلیحات هسته ای را تحت پوشش های گوناگون یا در مکان های پنهان اجرا و بهبود می بخشد. این تیم نقشه راه و برنامه ای را برای ساخت بمب هسته ای تدوین کرده است و از هر سه مولفه کلیدی برای تحقق این مهم بهره می برد.
برنامه تسلیحات هسته ای ایران از با موانع و تاخیرات متعددی مواجه بوده است که از جمله آنها می توان به تعطیلی زودهنگام «پروژه آماد»، کشف تاسیسات غنی سازی اورانیوم در فردو، نشت مستمر اخبار مربوط به تلاش های ایران در زمینه تسلیحات هسته ای، بازرسی های بعضا گسترده آژانس بین المللی انرژی اتمی، ترور دانشمندان برجسته این کشور در حوزه هسته ای، حملات سایبری استاکس نت، افزایش تحریم ها علیه برنامه هسته ای ایران، تهدید به حمله نظامی، و انتقادات گسترده بین المللی اشاره کرد. همچنین، می توان از کنترل تسلیحات در قالب مسدود کردن فعالیت های هسته ای و افزایش پایش چرخه فعالیت های اعلام شده در زمینه تولید سوخت هسته ای نام برد. ایرانی هایی که در فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی کار می کنند به خوبی می دانند که دستگاه های اطلاعاتی متعددی همواره آنها را به شدت تحت نظر دارند. آنها می دانند که امکان این که هدف جاسوسی واقع شوند و یا حتی اتفاقاتی بدتر از این هم برایشان رخ دهد وجود دارد. وضعیت کنونی برنامه تسلیحات هسته ای یک برنامه پیچیده و بسیار پنهان خواهد بود.
از سوی دیگر، ایران نیز همچنان بر ادامه فعالیت های خود اصرار ورزیده است. به نظر می رسد در حال حاضر، توانمندی های این کشور در زمینه تسلیحات هسته ای، به ویژه آن دسته از توانمندی هایی که به دو محور مشهودتر در حوزه تولید تسلیحات اتمی مربوط می شود (یعنی تولید اورانیوم تسلیحاتی و تولید موشک های بالستیک با توانایی حمل کلاهک هسته ای)، به مراتب بیشتر از گذشته است.
تجربیاتی که در ارتباط با ایران به دست آمده است نیز به معنای آن است که اگر این کشور بخش های بیشتری از برنامه تسلیحات هسته ای اش را پنهان ساخته باشد نباید شگفت زده شد. ایران سابقه طولانی در پنهان سازی فعالیت ها و منابع خود در زمینه تسلیحات هسته ای دارد که از جمله آنها می توان به «پروژه آماد» اشاره کرد. این کشور در زمینه پنهان ساختن دیگر فعالیت های هسته ای حساس خود نیز سابقه طولانی دارد که از جمله آنها می توان به پنهان سازی تاسیسات نطنز، تاسیسات فردو، آرشیو هسته ای و تورقوزآباد (به همراه کانتینرهای حاوی تجهیزات و مواد مرتبط با تسلیحات هسته ای) اشاره کرد. با توجه به این سابقه و پیشینه، مسئولیت کسانی را بیشتر می کند که می گویند اگر مدرکی دال بر وجود فعالیت های پنهان در ارتباط با تسلیحات هسته ای در ایران وجود نداشته باشد، می توان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی در چنین فعالیت هایی دست ندارد. دیدگاه موثق دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که این فعالیت ها ممکن است در مقایسه با آن چه که در ظاهر امر بروز می کند شکلی متفاوت تر به خود گرفته باشد.
در حال حاضر، به نظر نمی رسد ایران برنامه ای را دنبال می کند که بر روی ساخت عملی تسلیحات هسته ای متمرکز باشد. آن چه را که می توان با قطعیت ابراز کرد این است که نیات ایران هنوز روشن نیست. با این حال، به نظر می رسد ایران برنامه ای را دنبال می کند که این کشور را آماده می سازد تا به توان ساخت سلاح هسته ای دست یابد، به گونه ای که اگر تصمیم بگیرد، چنین سلاحی را بسازد، بتواند این کار را ظرف مدت کوتاهی انجام دهد. ایران به جای آن که با یک برنامه فشرده در زمینه تسلیحات هسته ای جهانیان را تهدید کند، تهدید خود را در قالب فراهم بودن توان ساخت تسلیحات هسته ای عملی می کند.
زمان لازم برای ساخت یا تست سلاح های هسته ای
بحث ها در خصوص ساخت بمب هسته ای توسط ایران اغلب اوقات بر روی زمانی که این کشور لازم دارد تا یک کلاهک هسته ای را بر روی موشک بالستیک نصب کند متمرکز است. این احتمال وجود دارد که ایران به دنبال انجام یک آزمایش [هسته ای] زیرزمینی باشد. هنگامی که کشوری یک آزمایش هسته ای زیرزمینی انجام می دهد، تاثیر سیاسی و راهبردی چنین اقدامی بسیاری عمیق و ژرف خواهد بود، حتی اگر هیچ نشانه روشنی وجود نداشته باشد که کشور مزبور عملا سلاح هسته ای را به خدمت گرفته است. در ارتباط با ایران ما باید به اندیشه فرو رویم: ایران چه تعداد سلاح هسته ای در اختیار دارد؟ این سلاح ها کجا هستند؟ این عدم قطعیت به خرید وقت توسط ایران می انجامد تا این کشور سرانجام بتواند موشک های بالستیک مجهز به کلاهک هسته ای را به خدمت بگیرد.
به رغم آن که برخی اقدامات و فعالیت های ایران در زمینه دستیابی به سلاح هسته ای ناتمام باقی مانده است، به نظر می رسد این کشور در صورتی که تصمیم بگیرد به ساخت چنین سلاحی مبادرت ورزد از آمادگی لازم برای انجام این کار برخوردار است. در انتهای «پروژه آماد» در سال 2003، وضعیت به این گونه بود. مهمترین مشکلی که ایران در آن زمان با آن مواجه بود تولید اورانیوم با درجه و سطح تسلیحاتی بود. این مشکل اکنون وجود ندارد. ایران در شرایط کنونی ممکن است تنها چند ماه با آزمایش زیرزمینی یک سلاح هسته ای فاصله داشته باشد.
در ارزیابی های این کتاب اعلام شده است که ایران 6 تا 9 ماه با انجام یک آزمایش هسته ای زیرزمینی فاصله دارد. بر اساس همین برآوردها، جمهوری اسلامی ظرف مدت یک یا دو سال می تواند وسیله لازم برای حمل کلاهک هسته ای را نیز تولید کند. بخش اعظم اقدامات در حوزه تسلیحاتی کردن فعالیت های هسته ای در ایران به شکل موازی به پیش می رود. در این برآوردها فرض بر این است که به رغم اتمام بخش زیادی از فعالیت ها در زمینه تسلیحاتی کردن برنامه هسته ای در ایران، این کشور هنوز چند کار مهم را انجام نداده است. با این حال، این کارهای ناتمام را می توان ظرف مدت چند ماه به سرانجام رساند. افزون بر این، اگر میزان اورانیوم غنی شده ایران در سطح اوایل سال 2021 باشد، ساخت دومین وسیله انفجاری هسته ای توسط این کشور بلافاصله بعد از اتمام کار ساخت وسیله انفجاری هسته ای اول شروع خواهد شد.
نقض تعهدات ایران در حوزه عدم تولید و گسترش تسلیحات هسته ای
اقدام ایران در ایجاد و حفظ یک آرشیو سری حاوی طرح ها و داده های مربوط به سلاح های هسته ای با تعهدات الزام آوری که این کشور درزمینه عدم تولید و گسترش تسلیحات هسته متقبل شده است سازگاری ندارد. به آسانی می توان دریافت که اقدام ایران در گردآوری سری چنین اسنادی و ایجاد یک آرشیو بزرگ در ارتباط با ساخت تسلیحات هسته ای نقض تعهدات این کشور در چارچوب برجام محسوب می شود. بر اساس برجام، «ایران تحت هیچ شرایطی به دنبال ساخت یا دستیابی به سلاح های هسته ای» نخواهد بود.
تا پیش از آن که اسرائیل بخشی از آرشیو هسته ای ایران را به سرقت ببرد، آژانس بین المللی انرژی اتمی از این واقعیت که ایران در قالب «پروژه آماد» سرگرم ساخت یک تاسیسات پیلوت و یک تاسیسات بزرگ برای تولید قسمت مغزی سلاح های هسته ای است بی خبر بود. این تاسیسات هیچ گاه مورد بازرسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار نگرفت و ایران نیز تا کنون درباره آنها با آژانس گفتگو نکرده است. نفس انجام چنین فعالیت هایی نشان می دهد که ایران به تعهدی که بر اساس معاهده منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای (ان.پی.تی.) تقبل کرده است هیچ گونه پایبندی نداشته است. ایران در سال 1996 معاهده «منع جامع آزمایش های هسته ای (CTBT) را امضا کرد. با امضای این معاهده، ایران ملزم است از انجام هر گونه آزمایش سلاح های هسته ای اجتناب ورزد. با این حال، تهران پروژه ای چند لایه ای را آغاز کرد تا یک سایت مربوط به انجام آزمایش های هسته ای را در قالب «پروژه میدان» Project Midan ایجاد کند.
جمهوری اسلامی در خفا سرگرم ساخت یک تاسیسات غنی سازی اورانیوم بود تا بتواند اورانیوم با سطح غنای تسلیحاتی برای ساخت سلاح های هسته ای تولید کند. دستگاه های اطلاعاتی غربی در سال 2009 از وجود این تاسیسات، که در اعماق زمین ساخته شده است، پرده برداشتند. این تاسیسات در حال حاضر «تاسیسات فردو» نامیده می شود و در چارچوب پادمان های آژانس به فعالیت خود ادامه می دهد. تبدیل کردن تاسیسات فردو به مرکزی برای تولید اورانیوم با غنای بالا و مناسب برای ساخت سلاح هسته ای تنها چند هفته زمان می برد.
بر اساس مطالب [و اسناد] به دست آمده از آرشیو هسته ای ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی تا کنون پنج محل را در ایران کشف کرده است که در آنها کار بر روی اورانیوم صورت گرفته است، اما آژانس در خصوص آنها هیچ گونه اطلاعی نداشته است: لویزان-شیان؛ پارچین؛ مریوان؛ تاسیسات تهران؛ و تورقوزآباد. چهار مورد اول از تاسیسات مرتبط با «پروژه آماد» بوده اند. گمان می رود که مکان پنجم، یعنی تورقوزآباد، یک مکان سری برای ذخیره سازی تجهیزات و مطالب مربوط به «پروژه آماد» در کانتینرهایی که امکان جابجایی آسان آنها وجود داشته است بوده است. بر اساس گفته آژانس بین المللی انرژی اتمی، توضیحات ایران درباره وجود اورانیوم اعلام نشده در این کشور فاقد وجاهت و اعتبار فنی است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در اواخر سال 2015 در گزارشی تحت عنوان «ارزیابی نهایی مسائل مهم گذشته و حال در ارتباط با برنامه هسته ای ایران» تصریح کرد این نهاد بین المللی هیچ گونه مدرکی دال بر انجام فعالیت مرتبط با تسلیحات هسته ای در ایران بعد از سال 2009 پیدا نکرده است. با این حال، آژانس بین المللی انرژی اتمی در همان گزارش اعلام کرد که نمی تواند با قطعیت اذعان نماید این برنامه در سال 2009 به پایان رسیده است. آژانس هنوز هم نمی تواند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا برنامه هسته ای ایران یک برنامه هسته ای صلح آمیز است یا خیر و آیا ایران همچنان بر روی سلاح های هسته ای کار می کند یا نه. بی اطلاعی آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیت های ایران در زمینه تسلیحات هسته ای نشان می دهد که ایران برنامه های خود را به خوبی پنهان کرده است و همواره درباره برنامه هسته ای اش دروغ خود گفته است. این امر همچنین موید آن است که آژانس بین المللی انرژی اتمی از دسترسی کافی به مراکز و پرسنل نظامی ایران محروم بوده است.
در عین حال، غرب نیز گمان می کرد که اطلاعاتش درباره «پروژه آماد»، که اطلاعاتی محدود بود، می تواند جایگزین همکاری کامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی شود. اما غرب با این کار تنها خود را فریب می داد. این رویکرد غرب توهمی بود که ایران به شکل گرفتن آن کمک کرده بود. اتخاذ چنین رویکردی از سوی غرب بود که تحقیق و تفحص آژانس از فعالیت های هسته ای نظامی ایران را تضعیف می کرد. تحقیق و تفحص در این خصوص یکی از کارآمدترین شیوه ها برای حصول اطمینان از این مسئله بود که ایران به دنبال دستیابی به توان ساخت تسلیحات هسته ای نیست.
سازمان انرژی اتمی ایران دریافت که تلاش های آژانس بین المللی انرژی اتمی برای ایجاد شفافیت را می توان به سمت و سوی دیگری سوق داد. بعد از آن که وجود یک تاسیسات هسته ای سری در ایران فاش می شد، سازمان انرژی اتمی این کشور تلاش می کرد آن تاسیسات را در چارچوب پادمان های هسته ای قرار دهد و همزمان وجود هر گونه قصد و برنامه نظامی در ارتباط با چنین تاسیساتی را قویا رد می کرد. ایران همچنین دریافت که صرفا با موافقت با مذاکره با آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره دسترسی به اطلاعات می تواند فشارهایی را که از سوی شورای حکام آژانس بر تهران وارد می شود کاهش دهد. ایران یاد گرفت که با فرسایشی کردن موضوع می تواند بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی و کشورهای حامی آنها در شورای حکام آژانس را متقاعد کند. درست مانند دیگر مواردی که ایران به تلاش سری و اعلام نشده در زمینه ساخت سلاح هسته ای مبادرت ورزیده است، تاکید مستمر بر روی شفاف بودن صورت نگرفته است. فریبکاری ها و موفقیت های ایران در پنهان ساختن فعالیت ها و تاسیسات هسته ای اش به این کشور امکان داد به پیشرفت های خطرناک خود ادامه دهد. در حالی که خطر ناشی از برنامه های هسته ای ایران به شکل خطرناکی افزایش یافته است، جهان به فریبکاری های این کشور در این حوزه عادت کرده است.
آرشیو هسته ای [ایران که به دست اسرائیلی ها افتاده است] باب اعمال فشار بر جمهوری اسلامی برای وادار کردن تهران به اعلام کامل و صادقانه فعالیت های هسته ای اش باز کرده است. افشای اسنادی که از این آرشیو به دست آمده است بر ایران فشار می آورد تا تا همکاری های بیشتری با آژانس بین المللی انرژی اتمی به عمل آورد. همکاری کامل و صادقانه ایران با آژانس گامی مهم و کلیدی برای حصول اطمینان از صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی محسوب می شود.
از بین بردن پایه های اصلی برنامه تسلیحات هسته ای ایران
آرشیو هسته ای [مسروقه از ایران] برای اولین بار اطلاعات مفصلی در خصوص برنامه تسلیحات هسته ای فشرده ایران در گذشته ارائه می دهد. این اطلاعات شیوه تفکر جدیدی درباره تلاش های آینده ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای ارائه می کند. دستیابی به این اسناد باب های بیشتری را برای حصول اطمینان از این که ایران هیچ گاه به سلاح هسته ای دست نمی یابد باز می کند.
کتاب حاضر نشان می دهد که برنامه تسلیحات هسته ای ایران را می توان با توجه به سه مولفه کلیدی آن به بهترین شکل درک کرد: ابزارهای لازم برای ساخت مواد انفجاری هسته ای؛ تبدیل آن مواد انفجاری هسته ای به کلاهک یا ابزار تست زیرزمینی؛ و حمل کلاهک هسته ای توسط موشک های بالستیک. این رویکرد همچنین راهی را باز می کند تا بهترین روش های توقف فعالیت های تسلیحات هسته ای ایران شناسایی شود و درباره مزایای مذاکره در این خصوص قضاوت شود.
وضعیت آرمانی [برای غرب] این است که هر سه ستون فوق الذکر به شکلی که قابل راستی آزمایی باشد از بین بروند یا به گونه ای مختل شوند که برای حمایت از ادامه تلاش ها جهت ساخت بمب هسته ای، به شکلی که در اواخر دهه 1980 در تایوان صورت گرفت، قابل اتکا نباشند. در قضیه تایوان، بر غیرهسته ای شدن تایوان تاکید می شد. تایوان در دنبال کردن تلاش ها برای ساخت راکتورهای برق هسته ای آزاد بود. آزادی هایی که در این حوزه به تایوان داده شد کاملا سودمند بود، هر چند تنش های نظامی بسیار جدی بین تایوان و چین صورت گرفت. همچنین، ضروری است یک نکته مهم را که تجربه تایوان به همگان آموخته است مد نظر قرار دهیم: آن چه را که نمی خواهی هم پیمان تو انجام دهد، به طور قطع نمی خواهی که آن کا را دشمن [تو] انجام دهد.
در ارتباط با ایران، باید به این مسئله توجه داشت که حذف سه ستون اصلی فوق الذکر از برنامه های تسلیحات هسته ای جمهوری اسلامی باید در کانون توجه قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که تهران به دنبال ساخت بمب هسته ای نیست.
تحقق چنین نگرشی در شرایط کنونی دشوار به نظر می رسد، زیرا مستلزم تغییری اساسی و بنیادین در رژیم ایران است. با این حال، این نگرش می تواند مبنای مسیر حرکت رو به جلو باشد. گزینه ها کدام است؟ کدام فعالیت های کلیدی می توانند در حصول اطمینان از عدم ساخت تسلیحات هسته ای توسط ایران تاثیرگذار باشند؟ از چه اقداماتی باید اجتناب کرد تا اوضاع بیش از این وخیم نشود؟
بهترین راه برای کاهش احتمال دستیابی ایران به سلاح های هسته ای تمرکز بر جلوگیری از تولید مواد انفجاری هسته ای و استفاده از این مواد انفجاری در ساخت سلاح هسته ای است. بازداشتن ایران از دنبال کردن تلاش هایش برای ساخت وسایلی که بتوانند کلاهک های هسته ای را حمل کنند کار دشوارتری است، زیرا جمهوری اسلامی گزینه های متعددی برای حمل کلاهک های هسته ای در اختیار دارد، گزینه هایی که از موشک های بالستیک تا موشک های کروز و کشتی را در بر می گیرد. مذاکراتی که با ایران صورت می گیرد باید بر محدود کردن توان موشکی بالستیک ایران متمرکز شود، اما باید به این مسئله مهم توجه داشت که حذف کامل برنامه های موشکی تهران امری غیرممکن است.
برچیده شدن بخشی از برنامه [تسلیحات هسته ای ایران]
اما اگر هیچ یک از سه ستون اصلی و کلیدی [برنامه تسلیحات هسته ای ایران] برچیده نشد چه کار باید کرد؟ آیا در آن صورت می توان به تضعیف هر یک از این سه ستون اصلی و کلیدی به عنوان اقدامی جایگزین فکر کرد؟ این کار را می توان انجام داد، اما در آن صورت احتمال بازداشتن موفقیت آمیز ایران از ساخت سلاح های هسته ای به شدت کاهش می یابد. باید از بروز برخی شرایط جلوگیری کرد. احیای برجام همراه با کاهش فعالیت های راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی در سایت های نظامی ایران خطرات بسیار به همراه دارد و می تواند به وخامت هر چه بیشتر اوضاع امنیتی در خاورمیانه و گسترش و تولید هر چه بیشتر تسلیحات موشکی و هسته ای در این منطقه منتهی شود.
طیفی از اقدامات را می توان انجام داد تا نقص های برجام، چه در شکل کنونی این توافقنامه و چه در شکل اصلاح شده آن، برطرف کرد. برای مثال، می توان بندهای موسوم به «غروب آفتاب» را تمدید کرد. این بندها محدودیت های زمانی را در خصوص فعالیت های هسته ای ایران وضع می کنند. در بخشی از برجام، انجام برخی فعالیت های مهم مرتبط با توان ساخت تسلیحات هسته ای ممنوع اعلام شده است. همچنین، در بخش های دیگری از برجام ایران نمی تواند به برخی تجهیزات که کاربرد دو گانه دارند دسترسی داشته باشد. ما می توانیم محدودیت های شدیدتری را در خصوص این تجهیزات و فعالیت ها وضع کرد.
می توان بازرسی ها [از تاسیسات و مراکز هسته ای ایران] را تقویت کرد تا اطمینان بیشتری حاصل شود که هیچ فعالیت یا تاسیسات هسته ای در ایران وجود ندارد که آژانس بین المللی از آن بی خبر و بی اطلاع اشد. می توان موشک های قاره پیمای بالستیک را نیز مشمول این ممنوعیت ها کرد.
هر توافقی با ایران باید از حمایت هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا برخوردار باشد و امکان استمرار و امکان ادامه آن در دوران رئیس جمهورهای مختلفی که در آمریکا بر سر کار می آیند و می روند ادامه داشته باشد. البته، باید به این نکته نیز توجه داشت که برای دستیابی به موفقیت تنها یک رویکرد دیپلماتیک واحد وجود ندارد.
برای آن که احتمال یک مذاکره موفقیت آمیز افزایش یابد، ضروری است که تعداد بیشتری از کشورهای خاورمیانه در این مذاکره حضور داشته باشند. منطقه [خاورمیانه] در حال حاضر شرایطی متفاوت با شرایط سال 2015 دارد. این منطقه شکل قطبی تری به خود گرفته است که در یک طرف آن ایران قرار دارد و در طرف دیگر آن اسرائیل و اغلب کشورهای عربی جای گرفته اند. اگر ایران به توانمندی هایی در حوزه تسلیحات هسته ای دست پیدا کند، تهدیدی علیه همسایگان محسوب می شود و امنیت منطقه ای را به مخاطره می اندازد. با در نظر داشتن این واقعیت، در هر مذاکره جدیدی که درباره برنامه هسته ای ایران صورت می گیرد باید ملاحظات کشورهای منطقه خاورمیانه به طور مستقیم مد نظر قرار گیرد و هر توافقی که منعقد می شود باید از حمایت این کشورها برخوردار باشد.
حتی اگر در نگرش رهبران جمهوری اسلامی تغییری حادث نشده باشد، نفس دستیابی به این آرشیو هسته ای باب اعمال فشار بر ایران برای اظهار کامل فعالیت های هسته ای این کشور و همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی در زمینه راستی آزمایی چنین اظهاری را باز می کند. بدیهی است چنین اقداماتی برای حفظ یک رژیم قدرتمند در زمینه منع تولید و تکثیر تسلیحات هسته ای اهمیت بسیار دارند. این اقدامات همچنین می توانند روند دستیابی ایران به توان ساخت تسلیحات هسته ای را مختل کنند. آژانس بین المللی انرژی اتمی در صورتی که بتواند حمایت کامل شورای حکام این نهاد بین المللی را کسب کند، خواهد توانست کارهای بیشتری را انجام دهد. در خلال چند سال گذشته، تنها بخشی از اعضای شورای حکام چنین حمایت هایی را به عمل آورده اند.
از منظر بین المللی، تا زمان نگارش نوشتار حاضر، اعضای شورای حکام بیشتر ترجیح داده اند از رویارویی ها اجتناب ورزند و به هیچ وجه در صدد آن نبوده اند که از دسترسی سریع آژانس بین المللی انرژی اتمی به مراکز هسته ای ایران و ارائه پاسخ های موجه به پرسش های مربوط به مواد و فعالیت های هسته ای اعلام نشده جمهوری اسلامی حمایت کامل به عمل آورند. با این حال، آژانس بین المللی انرژی اتمی با جلب حمایت کامل شورای حکام می تواند نسبت به عدم علاقمندی ایران به دستیابی به سلاح های هسته ای آسودگی خاطر بیشتری پیدا کند.
درست است که این تلاش های جزئی نتوانسته است یکی از مهمترین ستون های برنامه تسلیحات هسته ای [ایران] را از میان بردارد، اما خالی از فایده هم نبوده است. با این حال، این تلاش ها به حفظ یک وضعیت بی ثبات کمک می کنند. همه این تلاش ها بر این تهدید مبتنی هستند که تحریم های اقتصادی و مالی علیه ایران از سر گرفته یا تشدید شود که می تواند سه رفتار را از جانب ایران رقم بزند: ایران از همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص مسائل مهم خودداری کند؛ ایران از رسیدن به یک توافق هسته ای اجتناب ورزد؛ و ایران محدودیت های آن توافق را نقض کند. افزون بر این، تغییر یافتن دیدگاه ایران درباره معنای پایبندی به برجام و تعهد رو به رشد این کشور به یک اقتصاد مقاومتی برای مقابله با فشار تحریم ها را نیز نباید از نظر دور داشت. با در نظر داشتن این بی ثباتی ها، چشم انداز روشنی در خصوص این موضوع که آیا همه مسائل مهم هسته ای مورد توجه قرار خواهند گرفت یا خیر وجود ندارد.
در نتیجه، مذاکره کنندگان ممکن است با یک رویکرد تلفیقی و غیر-رضایتبخش برای توقف توانمندی های ایران در زمینه تسلیحات هسته ای مواجه شوند. این احتمال وجود دارد که طیف کاملی از روش های مقابله با تولید و تکثیر تسلیحات هسته ای به خدمت گرفته شود تا برنامه هسته ای ایران محدود شود. وضعیت ایران چنان مخاطره آمیز و بی ثبات است که، بدون تردید، دیپلماسی و شیوه های تند همچنان به همزیستی دشوار خود با یکدیگر ادامه خواهند داد.