در سالهای اخیر، تحولات سیاسی و نظامی در خاورمیانه به ویژه در سوریه، شاهد رویدادهای کمنظیری بوده است. یکی از این رویدادها، حملات مکرر اسرائیل به زیرساختهای دفاعی سوریه پس از سقوط دولت اسد است که طی آن، این رژیم با بیش از ۳۰۰ حمله به مراکز نظامی و کارخانجات تولید تسلیحات، توان نظامی و دفاعی این کشور را به شدت تضعیف کرده است. بر اساس گزارشها، اسرائیل حدود ۸۰ درصد از توان نظامی سوریه را نابود کرده است، در حالی که ارتش ۳۰۰ هزار نفره سوریه در برابر این حملات واکنشی نشان نداده است.
این اقدامات اسرائیل نشاندهنده سیاستهای تهاجمی و توسعهطلبانه این رژیم در قبال کشورهای منطقه است. هدف اصلی این سیاست، ایجاد یک منطقه حائل به شکل “سرزمین سوخته” است که از غزه آغاز شده و به لبنان و اکنون به سوریه رسیده است. این رویکرد نه تنها زیرساختهای نظامی سوریه را هدف قرار داده، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات کل منطقه محسوب میشود.
یکی از نکات نگرانکننده در این زمینه، عدم واکنش مؤثر کشورهای منطقه و مجامع بینالمللی به این تحولات است. سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی که وظیفه نظارت بر صلح و امنیت جهانی را بر عهده دارند، در برابر سیاستهای تخریبی اسرائیل سکوت کردهاند. این سکوت میتواند به تشدید بحرانها و افزایش تنشها در منطقه منجر شود و امنیت ملتهای منطقه را به خطر بیندازد.
علاوه بر حملات نظامی، توطئههای نامحسوس اسرائیل درون کشورهای منطقه نیز به نگرانیهای بیشتری دامن میزند. تفرقهافکنی سیاسی، قومی و مذهبی که از سوی این رژیم صورت میگیرد، میتواند به بیثباتی داخلی و تشدید تنشها در کشورهای همسایه منجر شود. این اقدامات خطرناکتر از حملات نظامی علنی هستند و میتوانند پیامدهای عمیقتری برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشند.
در مجموع انهدام زیرساختهای دفاعی سوریه توسط اسرائیل در شرایطی انجام میشود که مجامع بینالمللی و کشورهای منطقه در سکوت به سر میبرند. این وضعیت نه تنها تهدیدی برای سوریه، بلکه برای کل منطقه است. ضرورت دارد که جامعه جهانی نسبت به این تحولات واکنش نشان دهد و اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت در خاورمیانه اتخاذ کند. در غیر این صورت، خطرات ناشی از سیاستهای تهاجمی اسرائیل ممکن است به بحرانهای بزرگتری منجر شود که تبعات آن فراتر از مرزهای سوریه خواهد بود.