معادله بازدارندگی میان حزب الله و رژیم صهیونی

ظاهرا تصور عمومی گروه فوق این بوده که مقاومت اسلامی می‌تواند معادله‌ی غیرنظامی در برابر غیرنظامی، شهر در برابر شهر، و فرودگاه در برابر فرودگاه و دیگر معادلات مشابهی که رهبری مقاومت با دقت طراحی کرده و به حامیانش آرامش خاطر بخشیده، تحمیل کند. این معادلات به‌ویژه بعد از آزادسازی سال ۲۰۰۰ و همچنین تهاجم ۲۰۰۶، تثبیت و در ذهن این گروه حک شده بود. در این بین تأمین امکانات نظامی لازم، از جمله مهمات و سلاح‌های مؤثر، بانک اهداف، مهارت در کنترل مختصات و دقت در اصابت، و از همه مهم‌تر یافتن اراده و تصمیم‌گیری برای فعال‌سازی این معادلات، از جمله عواملی بودند که این فرضیه را تقویت می کردند.

اگر چه قرار نیست این فرض به کلی کنار گذاشته شود، اما باید واقعیت های میدانی در این خصوص مورد ارزیابی دقیق تری قرار گیرند. این نکته بسیار حائز اهمیت است که حزب‌الله واقعاً به‌خلق دکترین نظامی جامعی نائل آمده که با توصیف “قدرت نامنظم” هم‌خوانی دارد. همچنین حزب‌الله در سال های گذشته، بعد منطقه‌ای یافته و قادر به انجام “جنگ نامتقارن” است که خود می‌تواند به اهداف پایدار و متغیر در هر جنگی دست یازد.

اگرچه برخی پرسش‌ها راجع به آنچه بعضی فروپاشی سریع قواعد درگیری و معادلات بازدارندگی بین حزب‌الله و رژیم صهیونی می‌نامند، از لحاظ منطقی جای بررسی دارند، اما حقیقت این است که نمی‌توان به این موضوع با سوالات مختصر نگریست و با ارائه پاسخ‌های ساده، به این باور رسید که حزب‌الله دچار چالش های اساسی شده است.

بر این اساس بررسی آنچه در حال حاضر در حال وقوع است، مستلزم درک عمیق‌تری از روند مواجهه و رفتار اسرائیل، ماهیت جنگ فعلی، خطرات احتمالی و اهداف مشخص آن است. در این راستا، می‌توان به برخی توصیف‌ها و واقعیت‌ها که به تبیین ماهیت و حقیقت و همچنین مسیر آینده مرتبط با جنگ کنونی کمک می‌کند، اشاره کرد.