جدیدترین تحولات منطقه قفقاز در نشست تخصصی «دالان توران ناتو و امنیت ملی ایران» و با حضور «احمد کاظمی» و «احسان موحدیان» از کارشناسان مسائل حوزه اوراسیا و مسائل بین الملل ظهر دیروز در موسسه جهان معاصر برگزار شد.
در این نشست تخصصی «احسان موحدیان» گفت: بیتوجهی به بحران (قفقاز) که نشانههای آن از یک دهه پیش مشخص بود، سبب شده است، برخی از راه حلها دیگر در دسترس نباشد. بررسی تحولات هفتههای اخیر نشان میدهد تحرکات گروه جمهوری باکو و ترکیه که در واقع نماینده ناتو و انگلستان هستند، تشدید شده است. از یک طرف الهام علیاف، رییس جمهوری آذربایجان به آلبانی سفر میکند و سؤال این است که او در آلبانی چه منافعی دارد به غیر از این که خانه منافقین است؟ از طرف دیگر هم او قرار است در نشست اتحادیه عرب حاضر شود. نشست این اتحادیه در الجزیره برگزار میشود. از هم اکنون میتوان حدس زد که آنها تلاش میکنند تا پان عربها در کنار پان ترکها قرار بگیرند و با حمایت یکدیگر همافزایی داشته باشند.»
وی در ادامه افزود: «در حوزه فرهنگی هم تحولاتی را شاهد هستیم، تلاش میشود تا کشورهای ترک بخواهند الفبای واحدی را داشته باشند؛ البته فکر نمیکنم که این موضوع در کوتاه مدت عملی باشد. همینکه این موضوع مطرح میشود، نشان از برنامهریزیهای دراز مدت دارد. ما شاهد چنین مواردی در حوزههای مختلف هستیم.
رویکرد میانرشتهای در حوزه قفقاز ضروری است
موحدیان با بیان اینکه راه حلهای برای موضوعاتی که مطرح شده وجود دارد، گفت: در حوزه قفقاز لازم است تا رویکرد میان رشتهای داشته باشیم. در این حوزه لازم است که از توان فنی مهندسی بیشتر استفاده کنیم. در ارتباط با قفقاز در وزارت امور خارجه کمکاریهایی وجود داشته است. در حوزه رسانه هم ضعیف عمل کردهایم؛ در شرایطی که ما شاهد هستیم که باکو یک لحظه از بیاحترامی به ایران دست برنمیدارد. این موضوع را میتوان در کتابهای درسی آنان مشاهده کرد. در هفته اخیر رسانهها آنجا توهین به ارتش و نظامیان ایران را در برنامههای خود قرار دادهاند. رسانهها در آنجا مانور نظامی که ایران انجام داد را تمسخر میکنند. چند روز پیش در تلویزیون ATV آذربایجان برنامهای وجود داشت و چهار تن از نمایندگانشان را دعوت کرده بودند. نمایندگان جمهوری باکو به صراحت اعلام کردند که نظام ایران باید سرنگون شود. آنها در ادامه (گزافهگویی) گفتند که ایران باید به دولتهای مختلف تبدیل شود. به ایران تهمت زدند که قاچاقچی مواد مخدر است و ناقض حقوق آذریها هستند. آنها در ادامه تهمتهایشان عنوان کردند که ایران عامل تفرقه در میان جهان ترک و جهان اسلام است.
وی افزود: برخی از افراد در جمهوری باکو در ادامه تهمتهای خود به ایران عنوان کردند که ایرانیها به نظام ما حسادت میکنند. سؤال من این است که ما باید به چه موضوعی در آنجا حسادت کنیم؟ چند روز پیش لوله آبی در باکو ترکیده بود، دو روز طول کشید تا یک لوله با ارتفاع آب بیست متر را تعمیر کنند.
وی با انتقاد از اظهار نظر برخی از افراد که در موضوعات مختلف متخصص نیستند، تصریح کرد: همواره در اظهار نظرها باید منافع ملی مد نظر قرار گیرد. مقام معظم رهبری در فرمایشات خود تاکیده کردهاند که مرزهای تاریخی نباید عوض شود. اما برخی از افراد که به نظر اطلاعاتی در این حوزه ندارند اظهاراتی انجام میدهند که عواقب خوبی ندارد.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به خط راه آهن جنوب به شمال، گفت: از سال 1379 قرار است تا مسیر راه آهن از بندر چابهار-زاهدان-رشت-انزلی-آستارا تکمیل شود. اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. در همین مدت جمهوری باکو و ترکیه در حال ساخت کریدورهای متعدد هستند و آن کریدوری که مد نظرشان بوده را تکمیلل کردهاند. اما ایران با اهمال کاری این کار را تمام نکرده است.
موحدیان با اشاره به مصاحبه دبیر سابق شورایعالی مناطق آزاد درباره درخواستهای عجیب برخی از نمایندگان مجلس، گفت: «جای تأسف است که به گفته وی، برخی از نمایندگان مجلس اجازه انجام پروژههای ملی را نمیدهند. این نمایندگان برای آنکه در شهر خود رأی آورند، میگویند خط راهآهن باید از شهرهای آنان عبور کند. در حقیقت این افراد اجازه نمیدهند منابع کشور صرف پروژههای ملی شود. نگاههای محلی باید جای خود را به نگاه ملی دهد.»
وی با ارائه راه حلی درباره جبران اهمال و کمکاری در تکمیل راه آهن رشت-آستارا گفت: «اهمال ما علاوه بر مسیرهای ریلی در مسیرهای دریایی هم است. اما این اهمال در مسیرهای دریایی قابل جبران است. در مسیر دریایی برخلاف مسیرهای ریلی احتیاجی به خط آهن، جاده و هزینه سنگین ندارد. در این مسیرها ما نیاز به ساخت شناور داریم. جای تأسف دارد که تا دو سال قبل هیچ کدام از دولتهایی که وجود داشتند، ناوگان حمل و نقل دریایی را در دریای کاسپین و خلیج فارس جدی نمیگرفتند. ناوگانها ما در دریای کاسپین بسیار فرسوده است.»
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به ظرفیتهای اقتصادی کشورهای قزاقستان و ترکمنستان، گفت: «قزاقستان برای همکاری با ایران عطش فراوانی دارد. این موضوع فرصت بادآوردهای است که نسبت به آن بیتوجهی شده است. اهمال ما سبب شده است کشورهایی مانند قزاقستان و ترکمنستان که برای صادرات نفت خود به جای ایران به سمت ترکیه که ارتباطی با کاسپین ندارد، برود. امارات نیز وارد بندر آکتائو شده است و در حال فعالیت در بخش مدیریت فنی سختافزاری و نرمافزاری است. تصور کنید که اگر بندر آکتائو دست امارات و ترکیه بیفتد، اجازه نفس کشیدن به ایران را خواهند داد؟ سؤال دیگر آنکه این کشورها نم»اینده چه کشورهایی هستند و منافع چه کشورهایی را قرار است، نمایندگی کنند؟
وی افزود: «ما در ایران شرکتهایی مانند صدرا و ایزوایکو داریم. این شرکتها ظرفیت و توانایی لازم را برای ساخت انواع کشتیهای باربری، لایروب، نفتکش، رورو که تا کنار ریل راه آهن میآیند. در کل باید از ظرفیت این کشورها استفاده کرد. روسها ابراز تمایل کردهاند که با شرکت صدرا کار کنند و از امکانات این شرکت هم در شمال و هم در بندر بوشهر استفاده کنند. روسها به دلیل سرمای شدیدی که در آنجا وجود دارد خیلی نمیتوانند از ظرفیتهایشان استفاده کنند. 95 درصد تجارت دنیا از راه دریا صورت میگیرد. ما در مسیر شمال و جنوب 3000 کیلومتر مسیر آبی داریم و میتوانیم به قطب ترانزیت کالا و انرژی تبدیل شویم.»
این کارشناس دیپلماسی عمومی عنوان کرد: «کشورهایی که ناتو و انگلیس را نمایندگی میکنند، تلاش دارند تا ظرفیتهایی را علیه کشور استفاده کنند. این در حالیست که ایران میتواند از همین ظرفیتها علیه آنها استفاده کند. جمهوری آذربایجان یکسری قومیتها را تحت ستم قرار داده است. تالشیها در جنوب و لزگیها در شمال وجود دارند که بنده اخیراً با برخی از رهبران آنها صحبت کردهام و آنان برای برگشت به ایران بسیار مشتاق هستند. تالشیها در روسیه جدی گرفته میشوند.»
وی در ادامه با اشاره به همکاریهای امنیتی ایران با ارمنستان، گفت: «تقویت همکاریها با ارمنستان در بعد تجاری و نظامی ضروری است. امضا پیمان امنیتی-دفاعی با این کشور از ضروریات است. اگر از ارمنستان غفلت کنیم همین خسرانی که در غفلت از جمهوری آذربایجان متحمل شدیم، قطعاً در ارمنستان هم اتفاق خواهد افتاد. تقسیم کاری که در منطقه قفقاز جنوبی وجود دارد به این شکل است که به نظر آذربایجان را به اسرائیل و انگلیس و ارمنستان را به آمریکا سپردهاند. چرا که رفت و آمد و تحرکات آمریکاییها را در آنجا شاهد هستیم. البته ارمنستان میداند که اگر اتفاقی در این کشور رخ دهد، آمریکا به غیر از ابراز تأسف تلفنی اقدام دیگری نخواهد کرد. ارامنه دوست و دشمن واقعی خود را میشناسند. افتتاح سرکنسولگری ایران در قاپان ارمنستان اقدام مفید و مناسبی بود اما کافی نیست و همکاریهای دو طرف باید تقویت شود. ما باید نگاه راهبردی به منطقه قفقاز داشته باشیم.»
موحدیان عنوان کرد: «ایران باید از لاک دفاعی خود خارج شود و رویکرد طولانی مدت درباره منطقه قفقاز داشته باشد. حکومت علیاف در دو سال گذشته صدها کیلومتر جاده احداث کردهاند و اکنون نیز ارمنستان را تحت فشار قرار دادهاند.»
نگاه ویژه غرب به «قفقاز» برای ضربه زدن به ایران
در این نشست، همچنین «احمد کاظمی» کارشناس حقوق بینالملل نیز در ابتدای صحبتهای خود گفت: «از منظر غرب، روسیه، چین و ایران سه دشمن اصلی ناتو هستند و ائتلاف آنها بهمعنای ایجاد نظم نوین منطقهای علیه غرب است. از آنجا که منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان هارتلند (قلب زمین) تنها منطقهای است که با این سه کشور مشترک است، بنابراین مستعدترین کانون جغرافیایی برای ضربه زدن به ایران، روسیه و چین محسوب میشود و موتور محرکه این کانون، ترویج ایده پانترکیسم و پان تورانیسم است.
قرار است در این فرایند ایده پانترکیسم مانند ایده نازیسم و دالان تورانی آن مانند دالان دانزیک هیتلر در قبل از جنگ جهانی دوم برای تغییرات ژئوپلیتیکی ایفای نقش کند و در چهار محور ضرباتی متوجه سه کشور نماید.»
وی این چهار محور را به این حوزههای ترانزیتی، انرژی، موضوعات قومی و گسترش ناتو تقسیم کرد و به تبیین هرکدام از آنها پرداخت.
کاظمی در تبیین حوزه ترانزیتی، عنوان کرد: «روسیه، چین و ایران در حال حاضر در محوریت چهار طرح ترانزیتی مهم «یک کمربند – یک جاده»، «دالان شمال –جنوب»، «کریدور خلیج فارس به دریای سیاه» و «کریدور اکو» قرار دارند. در چارچوب دالان تورانی ناتو قرار است «کریدور لاجوردی» توسط آنکارا از ترکیه به قفقاز و آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان (گوادر) ایجاد و کریدورهای چهارگانه فوقالذکر بنوعی از میانه قطع یا تضعیف شوند.»
او، فعالیتهای ناتو در حوزه انرژی را چنین تبیین کرد: «دالان تورانی ناتو قرار است گاز ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان را از خزر به باکو برساند. در حال حاضر از باکو تا ایتالیا خط لوله انتقال گاز (شامل قفقاز جنوبی، تاناپ و تاپ) فعال است اما باکو به تنهایی گاز کافی برای ارسال از این خط لوله ندارد. با تحقق دالان تورانی ناتو و اتصال گاز سه کشور مذکور به این خطوط لوله، اروپا به گاز روسیه در قالب خطوط لوله استراتژیک نورد استریم و ایران نیاز جدی نخواهد داشت و ظرفیتهای ژئوپلتیکی روسیه و ایران در حوزه انرژی تضعیف و چین نیز در تأمین انرژی مورد نیاز خود از آسیای مرکزی با مشکل مواجه خواهد شد. از این منظر، حامیان طرح دالان تورانی ناتو امیدوارند با تصویب کنوانسیون رژیم حقوقی خزر در مجلس شورای اسلامی که در آن احداث خطوط لوله انرژی در بستر خزر مجاز شمرده شده، راه برای ایجاد خط لوله انرژی دالان تورانی هموار شود.»
این پژوهشگر مسائل اوراسیا در حوزه مسائل قومی، با بیان اینکه دالان تورانی ناتو قرار است با اتکا به بسترسازی قومی تغییر ایجاد کند، افزود: آنها این تغییرات در باکو و ترکیه در حوزه آذریها، ترکمنها، تاتارها و اویغور ایجاد کردهاند یک موج گسترده قومی مبتنی بر پانترکیسم علیه مناطق آذرینشین و ترکمننشین ایران، اویغور نشین چین و تاتار و ترک نشین روسیه ایجاد کند.
وی در تبیین دلایل گسترش ناتو ادامه داد: «دالان تورانی ناتو قرار است مستقیماً ناتو را وارد مرزهای شمالی ایران، جنوبی روسیه و غربی چین در سینکیانگ و طرح محاصره این کشورها و زمینهسازی برای تجزیه آنها را تکمیل کند. حضور ناتو در قفقاز و آسیای مرکزی بهعنوان مکمل طرح محاصره روسیه از سمت دریای سیاه، محاصره چین از دریای جنوبی چین و محاصره ایران از سمت خلیج فارس است. همچنین در هدف گذاری ناتو، دالان تورانی ناتو بهعنوان مقدمه تقویت سازمان کشورهای بهاصطلاح ترکزبان و تأسیس بهاصطلاح ناتوی ترکی در قالب این سازمان (شبیه ایده ناتوی عربی در سازمان همکاری خلیج فارس) است.در صورتی که باکو، آنکارا و ناتو واقعاً در صدد اجرای توطئه دالان تورانی ناتو از طریق دستاندازی به سیونیک نباشند، بهترین راهکار عبور این مسیر در نقطه مرزی زنگیلان و نخجوان با ارمنستان از درون خاک ایران است که یادداشت تفاهم آن اسفند 1400 به امضا تهران و باکو رسیده است.»
کاظمی افزود: «یک ابهام جدی در رابطه با مسیر فرا سرزمینی آذربایجان – ارمنستان است که به آن دالان زنگزور گفته میشود. آذربایجانیها مدعی هستند به لحاظ تاریخی این منطقه متعلق به این کشور است و باید از این مسیر عبور کرده و به نخجوان برسند؛ اما ارمنستان این مسیر را در تمامیت ارضی خود میداند. این مسئله سبب شده است آذربایجان به زور متوسل شود.»
این کارشناس مسائل اوراسیا افزود: «به کار بردن واژه مجعول کریدور زنگزور به جای دالان تورانی ناتو از منظر تاریخی، سیاسی و حقوقی اشتباه است. واژه دالان زنگزور با به عبارت دقیقتر واژه جعلی زنگزور غربی که توسط الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان ابداع شده است، به استان سیونیک (به مرکزیت قاپان) در جنوب ارمنستان که مرز ایران و ارمنستان را تشکیل میدهد، اطلاق میشود. در واقع این واژه در بطن خود ادعای ارضی علیه استان سیونیک ارمنستان را دارد. استدلال مقامات جمهوری آذربایجان آن است که این منطقه در سال ۱۹۲۲ از سوی شوروری به ارمنستان واگذار شده است، اگر این استدلال مبنا قرار گیرد طبیعتاً نمونههای مشابه زیادی است از جمله قفقاز که جمهوری آذربایجان در آن قرار دارد در سال ۱۸۲۸ از ایران جدا و به روسیه واگذار شده است، ایغدیر و قارص و دالان قرهسو که همگی متعلق به ایران هستند، در سال ۱۳۱۰ بدون مبنای حقوقی مشروع به ترکیه واگذار شدند، یا اینکه طبق قرارداد سِور ۱۹۲۰ که عثمانی آن را امضا کرد، شش استان در جنوب شرق این کشور با عنوان ارمنستان غربی متعلق به ارمنیها است. طبیعتاً با این استدلال باکو، همه اینها باید به صاحبان تاریخیشان بازگردند.»
وی تصریح کرد: «برخی معتقد هستند که روسیه با تشکیل دالان تورانی ناتو مخالفتی ندارد؛ این در حالیست که اورچوک، معاون نخست وزیر روسیه اذعان کرد که ما در تفاهمنامه آتشبس چیزی به اسم دالان نداریم و دالانی هم ایجاد نخواهد شد. وقتی از دالان صحبت میشود؛ به معنای واگذاری خاک و یک بسته امنیتی، تاریخی، ادعای ارضی، سیاسی و اقتصادی است. دالان با خطوط مواصلاتی فرق میکند. ایران و ارمنستان با خطوط مواصلاتی میان نخجوان و قره داغ موافق است. جمهوری آذربایجان معتقد به کریدور زنگزور به عنوان یکی از استانهای خود با اهدای خاک توسط ارمنستان نام میبرد. اگر روسیه موافق این دالان بود، این دالان خیلی وقت پیش تأسیس شده بود.»
وی در جمعبندی اظهاراتش گفت: «در مقالهای آمده است که روسها با سیاستها مختلف و غیر آشکار مانع اتصال بخش اصلی خاک آذربایجان با نخجوان هستند. نخجوانی که آتاتورک آن را ورودی جهان ترک مینامد. دلیل اینکه آذربایجان یکباره برای مذاکرات به سمت اتحادیه اروپایی میرود، این است که میخواهد ناخرسندی خود را از روسیه نشان دهد که چرا شما نمیگذارید این دالان تحقق پیدا کند. حال چرا تا یکماه پش روسیه این موضوعات را به طور آشکار مطرح نمیکرد؟ دلیل آن منافع اقتصادی، امنیتی روسیه در دریای سیاه با ترکیه است. زمانی که نورد استریم منفجر شد، روسیه به سمت ترک استریم با ترکیه رفته است. اکنون برای اینکه شیرازه امنیتی دریای سیاه از بین نرود باید پیمان مونتهرو 1936 ناظر بر رژیم حقوقی بسفر، داردانل و دریای سیاه اجرا شود. این پیمان را هم ترکیه باید اجرا کند. این موضوع طبیعی است که ترکها به طور آشکارا نخواهند در جنگ اوکراین اعلام موضع کنند.»