متنهای اطلاعاتی و علمی معمولاً خشکترین و کسلکنندهترین متنهای روزنامهها هستند اما یک مقدمه جذاب میتواند همین متنها را مقالاتی جذاب و پرطرفدار تبدیل کند؛ دقیقاً همان کاری کاری که «تریلوبیتها» در نیویورک تایمز انجام میدهند.
احتمالاً همین الان و قبل از خواندن این متن هم بدانید که اگر در حال نوشتن یک روایت باشید، بند آغازین شما باید خوانندهتان را به موضوعِ داستان وارد کند؛ شاید با کشاندن آنان به یک صحنۀ جالب یا توصیف بسیار واضح و روشن چیزی، بهگونهای که احساس کنند آن را خودشان تجربه میکنند.
احتمالاً همه میدانیم که بند اول، قلاب شما برای به دام انداختن خواننده است امّا ممکن است متوجّه نشوید که نویسندگانِ «متنهای اطّلاعاتی»، یعنی متنهای غیر داستانی با هدفِ اطّلاعرسانی به مخاطبان پیرامون یک موضوع، هم اغلب این شیوهها را بهدلیلی مشابه استفاده میکنند؛ برای جلب توجه مردم. متنهای اطلاعاتی و علمی هم به قلاب نیاز دارند.
برای این که با روش کار در این متنها بیشتر آشنا شویم قصد داریم تا بر ستونی در صفحۀ علمی روزنامۀ نیویورک تایمز به نام «تِریلوبیت Trilobites»، تمرکز کنیم که به «کشف ذرّههایی جذّاب از علم» اختصاص داده شده است. تمام ستونهای «تریلوبیت»، نسبتاً کوتاه هستند و بسیاری از آنها پدیدههای کمابیش پیچیدهای را توضیح میدهند. پس شاید فکر کنید که هیچ فرصتی برای نعمت اضافهکردنِ یک «قلاّب»، برای جلب خوانندگان وجود ندارد. یعنی احتمالاً اگر بخواهید دربارهی نئاندرتالها (انسانهای نخستین) یا تأثیرات سیب برای سلامتی کبد بدانید احتمالاًً نیازی به یک خط شروعِ بامزه ندارید که شما را بخنداند بعد وارد متن شوید؛ درست است؟
اگر پاسختان بله است، خوب بهطور ویژه درارتباط با تریلوبیتها و بهطور کلّی روزنامهنگاری علمیِ تایمز، کاملاً در اشتباهید. نیکُلاس سِنْتفلور، نویسندۀ دیرینۀ تریلوبیتها و نگارندۀ مقالۀ «نئاندرتالان»، یکی از نوشتههای دیگرش حاشیهنگاری کرده است. اگر آن را ببینید، دقّتی بیش از اندازهی او نسبت به مقالۀ اصلی خود را خواهید دید.
او نظرش را اینگونه بیان میکند: «من قبول دارم که بندهای آغازینم، معمولاً پُررنگترین بخش [نوشتههای] من هستند؛ چراکه همیشه، بیشترین زمان را برای آن صرف میکنم. شما واقعاً باید توجّه خواننده را با چند جملۀ نخست خود جلب کنید؛ البته اگر میخواهید که آنان تمام گزارش را بخوانند. بههمین دلیل است که چند بند اوّل من، اغلب آخرین بخش از گزارشهایم است که مینویسم. من بهطورپیوسته، بهوسیلۀ بازی با واژگان، متنام را سرهمبندی میکنم.»
نوشتن بدون قلّاب
البته نمونههای فراوانی از نوشتههای مستقیم و بدون مقدمهچینی در تایمز و جاهای دیگر وجود دارد که متنهای خوبی هم هستند؛ خواهیم گفت که این گونه نوشتن چه زمانی میتواند مناسب باشد. امّا بسیاری از بهترین مقالههای علمی، فنّاوری، مهندسی و ریاضیّات، جذّاب و بهیادماندنی هستند بهخاطر اینکه نویسنده موضوع را زنده کرده است. برای اینکه جذابیت از ابتدای کار همراه متن شما باشد چند روش خاص وجود دارد اما قبل از آنکه به آنها بپردازیم به متن زیر توجه کنید:
شما دربارۀ سرماخوردگی چه میدانید؟ در اینجا، برخی از اطّلاعات ضروری برگرفته از درمانگاه مایو را آوردهایم:
سرماخوردگی، یک عفونت ویروسی در بینی و گلوی شما (مجرای تنفّسیِ فوقانی) است. این بیماری معمولاً بدون آسیب است؛ اگرچه ممکن است که اینچنین احساس نشود. بسیاری از گونههای ویروسها، میتوانند منجر به سرماخوردگی شوند.
خُردسالانِ کوچکتر از شش سال، در معرض بیشترین خطر سرماخوردگی قرار دارند؛ امّا بزرگسالان تندرست هم میتوانند انتظارِ ابتلا به دو یا سه مورد سرماخوردگی در سال را داشته باشند.
بیشتر مردم زمان ابتلا به یک سرماخوردگی معمولی، در یک هفته یا ده روز بهبود مییابند. ممکن است که علائم سرماخوردگی در افرادی سیگاری، طولانیتر باشند. اگر علائم بهتر نشدند، به پزشک خود مراجعه کنید.
حال متن زیر را از ستون پرسشوپاسخِ نیویورکتایمز مشاهده کنید که اطّلاعات اساسیتری نسبت به سرماخوردگی ارائه کرده است:
پرسش | برترین درمان، برای یک سرماخوردگی چیست؟
پاسخ | «بهترین درمان برای سرماخوردگی، همچنان پیشگیری مؤثّر است.» دکتر اورلی ر. اِتینْگِن، بنیانگذار و مدیر پزشکی مرکز بهداشت زنان ایریس کانتوربیمارستان نیویورک پرسبیتریان / وایل کورنِل،
ویروس هایی که عمدتاً باعث سرماخوردگی می شوند، از طریق لمس پوست یا سطحهای انباشته از ویروس و یا استنشاق قطرههای مخاط در هوا، پخش میشوند.
هردوی این نوشتهها، نمونههایی از «نگارش اطّلاعاتی» هستند و هیچکدام، با یک «قلّاب» جذّاب آغاز نمیشود؛ درعوض، آنان به اصل موضوع میپردازند. این همان چیزی است که احتمالاً خوانندگان، در پاسخ به پرسش ضروریای مانند «چگونه میتوانم از سرماخوردگی، رهایی پیدا کنم؟» میخواهند. درحقیقت، بخشی از دلیل اینکه تارنمایی مانند درمانگاه مایو یا ستونی مثل پرسشوپاسخ گیرا وجود دارد، این است که خوانندگان از پیش میدانند که در این دو، تنها اطّلاعات کاربردی موردنیازشان را بدون کلمات تزئینی اضافی پیدا خواهند کرد.
نویسنده به مثابه راهنمای مخاطب
امّا گاهی نیاز دارید تا خوانندۀ خود را به یک موضوع راهنمایی کنید و به آنها نشان دهید که چرا باید به آن اهمّیّت دهند. این مسئله، موضوعِ بیشتر موردهایی است که در «تِریلوبیتها» پدیدار میشوند. این نویسندگان، مفهومهای نوینی را معرّفی یا به خوانندگان کمک میکنند تا مفاهیم قدیمی را با روشهای جدید بنگرند. الان وقت آن است که خود را به چالش بکشید و شروع به نوشتن کنید. ما نمیخواهیم که تنها حقایق و فکتهای مختلف را منتقل کنید؛ بلکه باید احساسات و تصوّرات مخاطب را قضاوت و تصور کنید و وادارش کنید تا جهان را به شکل جدیدی بیند؛ شکلی که شما میخواهید.
پس این نخستین چالش شما است. وانمود کنید که درحالِ نوشتن یک مقالۀ کوتاه و آموزنده، پیرامون سرماخوردگی هستید؛ امّا برعکس نوشتههای آگاهیدهندۀ بالا، مطلب شما بایستی شامل یک «قلاّب» جذاب باشد. برخی از اطّلاعات واقعی از تایمز و درمانگاه مایو را در مقالۀ خود و احتمالاً در بندهای بدنۀ متن (البته با استناد به منابع خودتان)، سرهم کنید؛ امّا برخلاف آن نوشتههای مرتبط با موضوع، سعی کنید تا توجّه خوانندگان خود را به خود جلب کرده و تصوّراتشان را از همان بند نخستین شکل دهید. چگونه چنین کاری را انجام میدهید؟
چهار راهبرد پیشنهادی برای این کار وجود دارد که میتواند به شما بای این کار کمک کند:
- با یک توصیف روشن شروع کنید؛ مثلاً ابتلا به سرماخوردگی چه حسی دارد یا فصل سرد در خانواده، مدرسه یا جامعۀ شما چه شکلی است. کاری کنید که خواننده، هرآنچه که توصیف میکنید را با استفاده از جزئیات خاصی که تصویر میکنید جای اینکه مستقیماً بیانش کنید، تجربه کند.
- با یک استعارۀ یا مثل مرتبط با سرماخوردگی، آغاز کنید؛ مثلاً داشتن سرماخوردگی، مانندِ ــــــــــــــ است. یا تلاش برای درمان سرماخوردگی، مانندِ ــــــــــــــ است. زمانیکه سرما میخورید، احساسِ ــــــــــــــ میکنید. جای خالی را شما پر کنید. به انگارههای تکراری و کلیشهها تکیه نکنید. تلاش کنید تا مقایسهای جدید و جذاب ارائه دهید.
- با یک پرسش شروع کنید؛ پرسشی که توجّه مردم را به خود جلب و آنان را کنجکاو کند یا آنها را به اطلاعاتی که شما در شُرُف توضیحشان هستید، فرابخواند.
- 4. با یک داستان آغاز کنید؛ احتمالاً یک ماجرای مرتبط با سرماخوردگی داشته باشید که برای شما، دوست یا آشنایتان رخ داده است. برای تمرین اشکالی ندارد که از زبان خودتان و با ضمیر «من» روایت کنید؛ بهشرط اینکه داستانتان، مناسب و سودمند باشد.
وقتیکمی تلاش کردید، متن را با صدای بلند برای دیگران بخوانید. آن قدر این مراحل را تکرار کنید تا کم کم به متن ایدهآل خود برسید و قلاب انداختن را یاد بگیرید. اگر برای متنهای علمی بتوانید قلاب خوبی بسازید احتمالاً برای سایر متنها هم براحتی میتوانید این کار را انجام دهید.
منبع: روزنامۀ نیویورکتایمز