رویای توسعه در آسیا موضوعی است که پس از مواجهه شرقیها با مدرنیزم غربی و دستاوردهای اروپاییها در حوزههای مختلف فکری و صنعتی، همواره مطرح بوده. آسیا علیرغم برخورداری از سابقهی درخشان تمدنی و فرهنگی در تاریخ، طی چند قرن اخیر همواره خود را نیازمند به غرب احساس کرده و تنها طی دهههای اخیر بود که جریانهایی در آسیا به منظور خارج شدن از سایهی سنگین غرب شکل گرفت. تلاشهای مختلفی که در برخی موارد به نتیجه رسیده اند و در موارد بیشتری بی نتیجه باقی مانده اند و همچنان اسطورهی توسعه در ذهن بسیاری از شرقیها با الگو برداری از غرب گره خورده است.
اما شاید عدم توفیق عمدهی کشورهای آسیایی در دستیابی به توسعهای فراگیر در ساحتهای فکری، علمی و صنعتی ریشه در فقدان الگویی متناسب با سابقهی تمدنی و روح شرقی کشورهای آسیایی داشته باشد. بر همین اساس کشورهایی نظیر چین با درک این مساله در تلاش اند تا به وسیلهی بازیابی عناصر تمدنی شاخص شرق نظیر راه ابریشم، به ارایهی ابتکارات و محصولات فکری منحصر به فردی بپردازند که این فقدان را جبران کنند؛ چراکه ارایه محصولات فکری به جهان در عصر کنونی امری مهم برای قدرتهای نوظهور به شمار میرود و این امکان را فراهم میکند که با تولید روایت و ادبیات علمی از الگوی آسیایی پیشرفت، به شکل دهی دورانی جدید بپردازند.
ایران نیز به عنوان یکی از مهمترین تمدنهای آسیایی، برای ایفای نقش در دوران جدید و تثبیت جایگاه خود در نظم نوین در حال شکل گیری، باید در این صحنه حضور داشته باشد و محصولات فکری منحصر به فردی که حاصل نگرش و بینش ایرانی به همکاریهای منطقهای و بینالمللی است را به جهان عرضه کند.
ذهنیت پهنهای را میتوان یکی از ایدههایی دانست که به عنوان یک چارچوب نظری برای تحلیل روندها و رخدادهای بینالمللی، و نیز آیندهپژوهی در خصوص شیوهی نقشآفرینی قدرتهای شرقی در نظم جدید جهانی کاربرد دارد و به عنوان یک محصول فکری و نگرشی منحصر به فرد قابل ارائه به جهان است.
ذهنیت پهنه ای را میتوان نگرشی دانست که روح همکاریهای آسیایی را شکل میدهد. در ذهنیت پهنهای، سرتاسر پهنهی آسیا به عنوان یک کلیت به هم پیوسته در نظر گرفته میشود. علیرغم تکثر تمدنهای موجود در پهنهی آسیا، پیوند های ناگسستنی و اثرگذاری مستقیمی میان این تمدنها وجود دارد و ارتباطات معناداری را میتوان میان این تمدنها یافت که این مساله خود حاصل پیوستگی جغرافیایی در پهنهی آسیا است.
منطقه آسیا آکنده از دشت ها و بیابانهایی است که توسط کوهها احاطه شده اند و در میان این کوهها گذرگاههای طبیعی ای مانند رودها و دره ها هستند که نقاط محصور شده را به یکدیگر متصل میکنند. این گذرگاههای طبیعی در شکلهای مختلف نخستین کریدورهایی بودند که انسانهای ساکن در آسیا از آنان عبور کرده اند و پس از قرنها به مرور تبدیل به راههایی شدند که به منظور ارتباطات تجاری و تردد کاروانها مورد استفاده قرار گرفتند. راه ابریشم پرآوازه ترین نمونه از این نوع راه هاست که با شاخههای مختلف اش موجب ارتباط مستمر میان شهرهای آسیایی بود و مهمترین تحولات آسیا در آن رقم خورده است.
این راهها که بر اساس آزمون و خطای تاریخی و در بستر کریدورهای طبیعی کشیده شده اند، از قدمتی هزاران ساله برخوردار اند و بعضا امروز نیز مورد استفاده هستند. به عنوان مثال کریدور شرق به غرب ایران که خراسان را به استانهای غربی ایران متصل میکند از جمله راههایی است که میتوان قدمت آن را چندین هزار سال دانست.
بر اساس منابع تاریخی مهاجرتهای گسترده ای در طول تاریخ در پهنه آسیا شکل گرفته است که مهاجرت آریایی ها از مهمترین نمونه ها بوده است.از روی مطالب دو کتاب مقدس آریاییها، یعنی اوستا و ودا میتوان دریافت که در حدود سال سه هزار پیش از میلاد، آریاییها احتمالا در دشتهای جنوبی سیبری یا ترکستان شمالی میزیستند و بعدتر به واسطهی سرد شدن هوا و یا ازدیاد جمعیت به سوی سرزمینهای گرم تر مهاجرت کرده اند. آنهای ابتدا از وارد سغد در آسیای میانه شدند و سپس از دره بلخاب که از شعبات رود جیحون است گذشته اند و وارد سرزمین بلخ شده اند. سپس گروهی از آنها با گذر از مرو، هرات، سرخس، طوس، نیشابور، گرگان و شاهرود وارد سرزمینهای مرکزی فلات ایران شده اند و تا حوالی ری به سکونت پرداختند. این مسیر تقریبا همان مسیری است که امروز نیز مورد استفاده است.
راههایی که بر اساس کریدورهای طبیعی در آسیا شکل گرفته اند مسیرهایی بوده اند که پیش از وجود شهرها در آسیا وجود داشتند و ساکنان پهنهی آسیا با عبور از آنها به نقاطی رسیده اند که بعدها تبدیل به مراکز تجمع جمعیت و شهرهای بزرگی شده که تمدنهای بزرگی را شکل داده اند. بنابراین میتوان به این نتیجه رسیده که شهرهای آسیایی بنابر جبر جغرافیای این این پهنه از ابتدای شکل گیری خود و به واسطه ی اینکه در امتداد کریدورهای ارتباطی ایجاد شده بودند، با يکديگر در ارتباط بودند و این ارتباط مستمر موجب نوعی از هم سرنوشتی میان آنها شده است. چرا که عنصر مشترک ارتباط دهنده میان این شهرها که ضامن بقایشان نیز بوده، راههای ارتباطی ای است که کاروانهای تجاری، ادیان، علوم و فنون و لشگرهای جنگجو در آن تردد میکردند و سرنوشت تمدنهای آسیایی را رقم میزدند.
در چنین فضایی که راهها مانند رشتهی تسبیح شهرهای آسیایی را به یکدیگر متصل میکردند، سرنوشت این شهرها نیز به یکدیگر گره میخورد. به نحوی که با رونق تجارت زمینی این شهرها نیز رونق میگرفتند و در زمان فجایعی نظیر حمله مغول و یا گسترش بیماری طاعون، باهم و همزمان آسیب میدیدند.
این همسرنوشتی تاریخی که حاصل پیوستگی جغرافیایی در آسیا است، به مرور باعث شکل گیری پیوندهای تمدنی میان شهرهای آسیا شد.
ذهنیت پهنهای با مبنا قرار دادن این همسرنوشتی و پیوندهای تمدنی میان کشورهای آسیا که ریشه در تاریخ این کشورها دارد، تحولات منطقهای در آسیا را بر تمام کشورهای پهنهی آسیا اثرگذار میداند. در چنین نگرشی پهنهی آسیا به عنوان یک مجموعه از کشورها در نظر گرفته میشود که در این مجموعه هیچ کشوری نمیتواند به شکل کاملا مستقل از همسایگانش عمل کند چرا که به دلیل پیوندهای جغرافیایی و تمدنی ناچارا از تحولات کشورهای پيرامون خود تاثیر میپذیرد.
به همین سبب و بر اساس ذهنیت پهنهای، توسعه در آسیا تنها زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که تمامی کشورهای پهنهی آسیا به صورت یکسان از حداقلهای لازم به منظور دستیابی به توسعه برخوردار باشند. بر اساس این ذهنیت هیچیک از کشورهای آسیایی بدون در نظر گرفتن تهدیدات موجود در پیرامون خود و رفع آنها نمیتوانند در بلند مدت به رشد خود ادامه دهند چرا که جنگ، ناآرامی، قحطی و مهاجرت و چالشهایی از این قبیل در محدوده پیرامونی کشورهای آسیایی میتواند بر روند رشد این کشورها اثر گذار باشد.