احمد پوراحمدی
پژوهشگر موسسه مطالعات جهان معاصر
مقدمه
در دنیای پیچیده و به همپیوسته امروز، پژوهشهای علمی اغلب نیازمند عبور از مرزهای سنتی بین رشتهها، نظریهها و روشها هستند. این نوشتار با تمرکز بر مفهوم «عبور از مرزها»، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه پژوهشگران میتوانند با عبور از مرزهای مصنوعی، به نظریهپردازی و طراحی پژوهشهای مؤثرتر دست یابند. این رویکرد نه تنها در روابط بینالملل، بلکه در تمام زیرشاخههای علوم سیاسی کاربرد دارد.
مرزها به عنوان محدوده و مانع
مرزها در پژوهشهای علمی میتوانند دو نقش متفاوت ایفا کنند:
- مرزها به عنوان محدوده: مرزها میتوانند محدودههایی را برای برخی پدیدهها تعیین کنند. این سادهسازی و مشخصسازی میتواند در توسعه نظریهها، مفاهیم و طراحی پژوهش ارزشمند باشد. برای مثال، تعریف دقیق مفاهیم و محدودههای نظری میتواند به پژوهشگران کمک کند تا پدیدهها را به طور واضحتر درک کنند.
- مرزها به عنوان مانع: با این حال، مرزها اغلب به عنوان موانعی ظاهر میشوند که میتوانند نحوه تفکر ما درباره پدیدهها، نظریهپردازی درباره آنها و مطالعه جهان اطراف ما را محدود کنند. این موانع ممکن است مصنوعی باشند و از ساختارهای سنتی یا تفکیکهای رشتهای ناشی شوند.
ضرورت عبور از مرزها
به عنوان پژوهشگر، باید از مرزها یا موانع مصنوعی که تفکر ما را محدود میکنند آگاه باشیم و به دنبال راههایی برای عبور از آنها باشیم. عبور از مرزها میتواند به ارتقای نظریههای پربار و طراحیهای پژوهشی مؤثر کمک کند. این رویکرد نه تنها به معنای ترکیب نظریهها و روشهای مختلف است، بلکه شامل عبور از مرزهای بین رشتهها، فرهنگها و زمینههای پژوهشی نیز میشود.
عبور از مرزها به عنوان ابزاری ترکیبی
رویکرد «عبور از مرزها» را نباید به عنوان یک نظریه یا رویکرد نظری جدید در نظر گرفت، بلکه باید آن را به عنوان ابزاری ترکیبی دید که به ما در سازماندهی نظریه و پژوهش کمک میکند. این رویکرد میتواند به پژوهشگران کمک کند تا:
– نظریههای موجود را با یکدیگر ترکیب کنند و به درک عمیقتری از پدیدهها دست یابند.
– از روشهای پژوهشی مختلف به طور همزمان استفاده کنند تا نتایج جامعتری به دست آورند.
– مرزهای بین رشتهها را درنوردند و از دانش سایر حوزهها برای غنیسازی پژوهشهای خود استفاده کنند.
کاربردهای رویکرد عبور از مرزها
رویکرد عبور از مرزها میتواند در حوزههای مختلف علوم سیاسی کاربرد داشته باشد، از جمله:
– روابط بینالملل: ترکیب نظریههای سنتی با رویکردهای میانرشتهای مانند اقتصاد سیاسی بینالملل یا مطالعات امنیتی.
– سیاست تطبیقی: استفاده از روشهای کیفی و کمی به طور همزمان برای درک بهتر پدیدههای سیاسی در کشورهای مختلف.
– نظریه سیاسی: ترکیب نظریههای فلسفی با تحلیلهای تجربی برای توسعه مفاهیم جدید.
نتیجهگیری
رویکرد «عبور از مرزها» به عنوان ابزاری ترکیبی، به پژوهشگران کمک میکند تا نظریهها و طراحیهای پژوهشی خود را به گونهای سازماندهی کنند که از محدودیتهای مصنوعی فراتر روند. این رویکرد نه تنها به ارتقای نظریههای پربار و پژوهشهای مؤثر کمک میکند، بلکه به درک عمیقتر و جامعتر پدیدههای پیچیده جهان امروز نیز منجر میشود.