چهارمین انقلاب صنعتی بهطور کلی در حال تغییر شیوه زندگی، کار، و تفریح بشر است. پیشرفتهای تصاعدی در فناوریها، هنجارهای اقتصادی و اجتماعی را مختل کردهاند، و بازیگران سیاسی یا در حال واکنش به چالشهای اساسی هستند یا در بدترین حالت، اقدامی نمیکنند. برای اطمینان از اینکه چهارمین انقلاب صنعتی منجر به پیشرفت برای تمامی بشریت شود، نیازمند ظهور نسلی جدید از کارآفرینان سیاسی هستیم که بتوانند به این چالش پاسخ دهند.
کارآفرینان سیاسی: تعریف و مفهوم
کارآفرینان سیاسی افرادی هستند که ایدهها و نوآوریهای جدیدی خلق میکنند و بهعنوان رهبرانی نوپا در حوزه سیاست عمل مینمایند. این افراد و گروهها به دنبال بهبود علم و هنر سیاست از طریق ایجاد اختلالات اصولی هستند. بنیانگذاران جنبشهایی مانند منشورگرایان و حق رأیطلبان، سرمایهداران و مارکسیستها، همگی نمونههایی از کارآفرینان سیاسی بودهاند.
ارزش و معنای اصطلاح کارآفرینی سیاسی در توصیف مشخصی از افرادی نهفته است که راهحلهای نوینی برای مسائل سیاسی در حوزههای فلسفه سیاسی، فناوری سیاسی، کمپینهای سیاسی، و حکمرانی ارائه میدهند. با استفاده از این اصطلاح، میتوان به بررسی این موضوع پرداخت که کارآفرینی سیاسی خوب و بد به چه شکل است و روشهایی برای اندازهگیری تأثیر آن ارائه داد. این اصطلاح همچنین قلمرو تخیل افرادی را که به دنبال تصمیمگیری درباره نقش خود در زندگی شهروندی و حرفهای هستند، گسترش میدهد.
سیاست و کارآفرینی: تعریف و تفاوتها
سیاست را میتوان بهعنوان “وسیلهای جهت بهرهگیری از قدرت بهمنظور اتخاذ تصمیماتی برای حل مسائل اجتماعی” تعریف کرد. امروزه، سیاست در قالب انتخابات پیچیده و چالشبرانگیزی ظاهر میشود که در آن تصمیمگیری درباره نحوه مالیاتگیری و هزینهکردن منابع و یا مقابله با چالشهای عظیمی مانند رقابت جهانی، تنظیم قوانین، و فقر، انجام میشود.
از سوی دیگر، کارآفرینی اغلب با افرادی نادر همراه است که شرکتهایی را از پایه بنا نهاده و به غولهای جهانی تبدیل کردهاند: مارک زاکربرگ، ایلان ماسک، جک ما، آریانا هافینگتون، و وانگ. آنچه این افراد را بههم پیوند میدهد، ارائه محصولات و خدماتی است که مشکلات دیگران را حل میکند.
کارآفرینان سیاسی ترکیبی از این دو هستند: افرادی که چیزی را از هیچ میسازند تا مشکلات اجتماعی را حل کنند. از سه انقلاب صنعتی اول، شاهد ظهور جنبشها، جوامع، و گروههای جدیدی بودیم که بهصورت جمعی برای پاسخ به چالشهای اساسی تشکیل شدند. هر یک از این جنبشها توسط کارآفرینان سیاسی بنیانگذاری شدند که ایدهها، روشها، و محصولات و خدمات جدیدی توسعه دادند.
وظایف کارآفرینان سیاسی
در حال حاضر، شاهد ظهور جنبشها و جوامع جدیدی هستیم که در پاسخ به چالشهای ناشی از چهارمین انقلاب صنعتی شکل گرفتهاند. رانندگان شرکتهایی مانند دلیورو و اوبر از طریق برنامه واتساپ سازماندهی کردهاند تا در مقابل کارفرمایان خود با توجه به حقوق و وضعیت استخدامیشان مقاومت کنند. نات ویلی، بنیانگذار پلتفرم “اورگانایز”، شرکتی فناوری است که ابزارهایی برای سازماندهی کارگران ارائه میدهد. “سیویک ترایج” وظایف سیاسی را با استفاده از یک چتبات خودکار میکند. همچنین، تعدادی از کارآفرینان سیاسی از هوش مصنوعی، دادههای بزرگ، اینترنت اشیا، واقعیت مجازی و حتی روشهای سنتیتر نفوذ سیاسی برای ایجاد اختلال در سیاست استفاده میکنند.
چرا به نسل جدیدی از کارآفرینان سیاسی نیاز داریم؟
ما به نسلی جدید از کارآفرینان سیاسی نیاز داریم تا با چالشهای منحصربهفرد زمان خود مقابله کنند. در عصر چهارمین انقلاب صنعتی، جامعه جهانی باید راهحلهایی برای مسائلی مانند خودکارسازی شغلها، انتقال قدرت به شرکتهای فناوری جهانی – صنعتگران جدید عصر حاضر، اخبار جعلی که بحثهای دموکراتیک را تحریف میکنند، تهدیدات به خنثیبودن اینترنت و امنیت سایبری، مالکیت دادههای شهروندان، و اشکال جدیدی از کار بهویژه اقتصاد گیگ پیدا کند.
همانطور که پروفسور کلاوس شواب، بنیانگذار و رئیس اجرایی مجمع جهانی اقتصاد، اظهار داشته است: “از میان چالشهای متنوع و جذابی که امروزه با آنها مواجه هستیم، چالشی که شدیدترین و مهمترین است، درک و شکلدهی به انقلاب فناوری جدید است که کمتر از دگرگونی انسانیت چیزی نیست.”
چگونه میتوان کارآفرینی سیاسی را در سطح جهانی توسعه داد؟
برای ساخت نسلی جدید از کارآفرینان سیاسی، باید مشارکت گستردهتری در سیاست را تشویق کرد. در بریتانیا، عضویت در احزاب سیاسی کمتر از ۲ درصد است. اعتماد جهانی به نهادهای سیاسی کاهش یافته، و حوادثی مانند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و اعتراضات اخیر در کاتالونیا نشان میدهد که بسیاری از مردم نسبت به وضع موجود ناراحت هستند.
بهجای بازگشت به روشهای قدیمی انجام کار به دلیل عادت و کمبود خلاقیت، باید از خودمان بپرسیم: بهترین راه چیست؟
ما به کارآفرینان سیاسی نیاز داریم که ایدهها، فناوریها، سیاستها، چشماندازها، و اقدامات شهروندی جدیدی ارائه دهند تا مطمئن شویم که چهارمین انقلاب صنعتی وضعیت جهان را بهبود میبخشد. این امر میتواند از طریق تنوعبخشی به عضویت احزاب سیاسی، آموزش کارآفرینان سیاسی آینده، تأثیرگذاری بر رهبران سیاسی فعلی در تغییراتی که در حال وقوع هستند، و توسعه فلسفه سیاسی جدیدی که رهبران تمامی احزاب را در این عصر جدید راهنمایی کند، اتفاق بیفتد.
نتیجهگیری
ظهور نسلی جدید از کارآفرینان سیاسی بهعنوان پاسخی به چالشهای عصر چهارمین انقلاب صنعتی، نه تنها ضروری است، بلکه اجتنابناپذیر به نظر میرسد. با توسعه این نسل، میتوانیم امیدوار باشیم که این انقلاب فناوری نه تنها به پیشرفت اقتصادی، بلکه به پیشرفت اجتماعی و سیاسی نیز منجر شود.
 
			








 
			





 
							
