فاطمه حسینی
پژوهشگر موسسه مطالعات جهان معاصر
از رسانههای خبری انتظار میرود که شهروندان را از رویدادهای جاری در کشور آگاه سازند. بااینحال، برخی از این رسانهها تلاش میکنند تا با تحریف حقایق، مخاطبان را گمراه نمایند. این اقدام ممکن است تحت تأثیر صاحبان قدرت یا به دلایل منفعتطلبی صورت پذیرد. صرفنظر از انگیزههای پشتپردۀ این رفتار، واقعیت آن است که اخبار بهصورت نظاممند دستکاری میشوند و اطلاعات ارائهشده به عموم، اغلب ناقص، گمراهکننده یا نادرست است.
در این مقاله، ده تکنیک رایج مورداستفادۀ رسانهها برای تحریف اخبار بررسی شده است. آگاهی و هوشیاری عمومی میتواند مانع مؤثری در برابر این گونه فریبکاریها باشد.
۱. نمایش یکجانبۀ رویدادها
یکی از متداولترین روشهای دستکاری اخبار، تمرکز بر یک جنبه از رویداد و نادیده گرفتن جنبههای دیگر است. رسانهها موظفند با رعایت بیطرفی، همۀ ابعاد یک موضوع را منعکس کنند؛ اما در عمل، اغلب جانبداری کرده و تنها دیدگاهی را بازتاب میدهند که با منافع آنان سازگار است. در این روش، یا از بیان نظرات مخالف خودداری میشود، یا در صورت اشاره به آن، تحریف صورت میگیرد تا تنها بخشهایی که تأییدکنندۀ موضع رسانه است، برجسته شود.
۲. استناد به منابع نامعتبر یا جعلی
گاه رسانهها اخباری را منتشر میکنند که به منابعی ناشناس یا غیرموثق استناد دارد. ازآنجاکه مخاطبان عادی کمتر به بررسی صحت منبع میپردازند، این تکنیک ابزاری کارآمد برای القای دیدگاههای خاص یا تبلیغات هدفمند محسوب میشود. در چنین مواردی، خبر بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشد، به ابزاری برای پروپاگاندا تبدیل میشود.
۳. گزینشگری در استفاده از تحقیقات و آمار
نتایج پژوهشهای علمی همواره همراه با درصدی از عدم قطعیت است و بر پایۀ احتمالات استوار میباشد. رسانهها با سوءاستفاده از این ویژگی، تنها بخشهایی از تحقیقات را منتشر میکنند که موضع آنان را تأیید کند. برای مثال، اگر پژوهشی نشان دهد که ۴۰ درصد از مصرفکنندگان شکلات به سرطان مبتلا شدهاند، عنوان میشود: «تحقیقات اثبات کردهاند که شکلات عامل سرطان است»، درحالیکه ۶۰ درصد دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. این روش بهراحتی میتواند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
۴. تحریف حقایق با حذف بخشهای کلیدی
در این تکنیک، رسانهها بخشی از واقعیت را که با دیدگاهشان همسو است، برجسته میکنند و بخشهای دیگر را نادیده میگیرند. اگرچه دروغی صریح بیان نمیشود، اما حذف عمدی اطلاعات موجب تحریف معنای کلی خبر میگردد. این روش بهویژه در مواردی کاربرد دارد که هدف، تغییر ادراک عمومی از یک رویداد است.
۵. استفاده از نظرسنجیهای غیرعلمی برای جهتدهی به افکار
نظرسنجیهایی که در رسانهها منتشر میشوند، اغلب فاقد اعتبار علمی لازم هستند. پرسشهایی مانند «جامعۀ آماری چه کسانی بودهاند؟»، «تعداد مشارکتکنندگان چقدر است؟» و «آیا نتایج واقعی است یا ساختگی؟» معمولاً بیپاسخ میماند. برای نمونه، اگر در نظرسنجیای با مشارکت تنها ۱۰ نفر، ۷ نفر مخالف نظر خاصی باشند، رسانه عنوان میکند: «۷۰ درصد مردم با این موضوع مخالفند»، درحالیکه این نتیجهگیری بههیچوجه نمایانگر افکار عمومی نیست.
۶. انحراف توجه با تمرکز بر اخبار کماهمیت
یکی از روشهای رایج، منحرف کردن افکار عمومی از مسائل مهم با پررنگسازی موضوعات کمارزش است. اگر رسانهها بهتدریج از پوشش یک موضوع حساس کاسته و درعوض بر اخبار پیشپاافتاده تمرکز کنند، مردم بهمرور آن مسئله را فراموش خواهند کرد. این تکنیک بهویژه برای کمرنگکردن انتقادات یا کاهش حساسیتهای اجتماعی مورداستفاده قرار میگیرد.
۷. طرح پرسشهای جهتدار در مصاحبهها
در این روش، مصاحبهگر با طراحی سؤالاتی که پاسخدهنده را در موقعیت دشواری قرار میدهد، بهصورت غیرمستقیم چهرۀ فرد را تخریب میکند. این تکنیک که ریشه در روشهای دیالکتیک دارد، امروزه بهصورت گسترده در رسانهها، سیاست و تجارت بهکار میرود تا پاسخهای ازپیشتعیینشده را القا کند.
۸. نقلقولهای ناقص یا خارج از متن
برخی رسانهها با جداکردن بخشی از سخنان یک فرد و حذف توضیحات مرتبط، معنای موردنظر خود را به آن نسبت میدهند. این کار موجب تحریف پیام اصلی و ایجاد جنجالهای کاذب میشود. بارها مشاهده شده که سخنان اشخاص مشهور پس از نقلقولِ ناقص، بهصورت کاملاً متفاوتی تفسیر شده است.
۹. ترسافکنی و ایجاد اضطراب
رسانههایی که به دنبال کنترل افکار عمومی هستند، از تکنیک ترسافکنی بهره میبرند. با انعکاس مداوم اخبار مرتبط با جنایت، خشونت و بحرانهای اجتماعی، تلاش میکنند تا مخاطبان را در حالت اضطراب دائمی نگه دارند. این رویکرد نهتنها همبستگی اجتماعی را تضعیف میکند، بلکه مردم را به سمت پذیرش بیچونوچرای سیاستهای خاص سوق میدهد.
۱۰. معرفی کارشناسان و منتقدان ناشناس
عبارتهایی مانند «به گفتۀ کارشناسان» یا «منتقدان معتقدند» در رسانهها بسیار رایج است، اما کمتر مشخص میشود که این افراد چه کسانی هستند و آیا صلاحیت اظهارنظر دارند. در بسیاری از موارد، این «کارشناسان» افرادی وابسته به رسانه یا حامیان مالی آن هستند که تنها برای مشروعیتبخشی به دیدگاههای خاص دعوت میشوند. این روش نهتنها به افزایش آگاهی عمومی کمکی نمیکند، بلکه موجب اتلاف وقت و انحراف اذهان میگردد.
جمعبندی
آگاهی از این تکنیکها به مخاطبان کمک میکند تا اخبار را با دقت بیشتری تحلیل کنند و در دام تحریفهای رسانهای نیفتند. رسانههای متعهد موظفند با رعایت اصول اخلاقی و حرفهای، اطلاعات دقیق و بیطرفانه را در اختیار عموم قرار دهند. تنها در این صورت است که میتوان به رسالت اصلی رسانهها، یعنی آگاهیبخشی و روشنگری، دست یافت.