موضع گیری اخیر حزب الله لبنان در قبال تجاوزات متعدد ارتش رژیم صهیونیستی، که از آن به عنوان “صبر راهبردی” یاد می شود، یک انتخاب تصادفی یا ناشی از ضعف نیست. این رویکرد، محصول محاسبات پیچیده و چند لایه ای است که ابعاد داخلی، منطقه ای و نظامی را در بر می گیرد. درک این منطق برای تحلیل تحولات آینده جبهه مقاومت و تراز قدرت در جنوب لبنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
در بعد داخلی، حزب الله با اولویت بندی دقیق چالش ها، در حال تقویت پایگاه اجتماعی خود است. این جنبش با خودداری از ورود شتابزده به یک جنگ تمام عیار، همدلی عمومی در لبنان را که مقاومت را سپری در برابر تجاوزات می داند، افزایش می دهد. از سوی دیگر، این فرصت را مغتنم می شمارد تا بر مدیریت چالش های اقتصادی عظیم کشور و پروسه بازسازی متمرکز شود. همچنین، با اولویت دادن به رفع فتنه های داخلی و تکمیل پروژه همراه سازی سیاسیون غیرشیعی، در تلاش است وحدت ملی پایداری پیرامون محور مقاومت ایجاد کند تا از تفرقه در برابر تهدید خارجی جلوگیری نماید.
در عرصه منطقه ای و سیاسی، صبر حزب الله دارای ابعاد راهبردی است. این جنبش با مدیریت هوشمندانه بحران، در حال افزایش فشارهای سیاسی داخلی بر دولت نتانیاهو است. ادامه وضعیت موجود بدون یک پیروزی قطعی برای رژیم صهیونیستی، به بحران سیاسی در سرزمین های اشغالی دامن زده و ائتلاف حاکم را با چالش های جدی مواجه می سازد. این استراتژی، زمان را به ابزاری برای تضعیف دشمن تبدیل کرده و مانع از آن می شود که رژیم صهیونیستی با ایجاد یک درگیری بزرگ، از بحران های داخلی خود بگریزد.
در بعد نظامی و امنیتی، این تاخیر تاکتیکی به معنای ضعف آمادگی رزمی نیست، بلکه دقیقاً برعکس است. حزب الله از این فرصت طلایی برای تکمیل پروژه ترمیم و ارتقای زیرساخت های امنیتی و نظامی خود در جنوب لبنان استفاده می کند. این دوره همچنین برای تکمیل قابلیت های ملی و توسعه توانمندی های نوین جنگی طراحی شده است تا در صورت ضرورت ورود به یک جنگ تمام عیار، این رویارویی با حداکثر کارایی و اثرگذاری ممکن انجام پذیرد.
در نهایت، صبر راهبردی حزب الله را باید یک استراتژی فعال و چند بعدی دانست که بر پایه محاسبات دقیق داخلی، منطقه ای و نظامی استوار شده است. این رویکرد نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه بیانگر بلوغ سیاسی و نظامی این جنبش و درک عمیق آن از توازن قوا است. پیامد این استراتژی، افزایش هزینه ها برای رژیم صهیونیستی، تقویت پایگاه داخلی مقاومت و در نهایت، افزایش آمادگی برای یک رویارویی قطعی در آینده است که شرایط آن بیشتر به نفع جبهه مقاومت تعریف خواهد شد.















