|
 |
جنگ میان محور مقاومت و اسرائیل در تمامی عرصه ها و جبهه ها در منطقه غرب آسیا، به حساس ترین مراحل خود رسیده است. در نوار غزه ، فشار سیاسی و نظامی بر حماس جهت خلع سلاح و تسلیم به حداکثر رسیده است . حماس تسلیم و خلع سلاح نخواهد شد و به شدت بر مواضع همیشگی خود ایستاده است. استمرار جنگ در غزه و گذشت زمان به ضرر اسرائیل است.
حماس حداکثر هزینه را تا به اکنون پرداخته است و بیشتر از تخریب کامل نوار غزه ، نسل کشی و کشتار هدفمند فلسطینیان و تا به کنون شهادت 16000 کودک فلسطینی توسط صهیونیست ها نخواهد پرداخت. اما گذشت زمان و استمرار جنگ بیشترین فشار امنیتی ، دیپلماتیک و اقتصادی را بر اسرائیل تحمیل خواهد کرد و اثرات خسارت بار میان مدت و بلند مدت بر اسرائیل خواهد گذاشت و ضمنا پروژه عادی سازی روابط اسرائیل و سعودی که ستون فقرات برنامه های دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی در منطقه محسوب می شود را به تعویق خواهد انداخت.
هر گونه تأخیر و آتش بس در غزه به حماس اجازه می دهد تا فرایند سازماندهی و تسلیح را سریعتر از آنچه که هست طی کند. اسیران اسرائیلی ( گروگان ها) به ویژه نظامیان اسیر در غزه بیشترین فشار را بر دولت نتانیاهو و جامعه اسرائیل و دولت ترامپ وارد خواهند کرد.
حماس مسلح با قدرت در غزه حاضر است و از نظر نظامی همچنان تعیین کننده است و اسیران اسرائیلی را در اسارت نگاه داشته است . هر نظم جدید در غزه با حضور حماس مسلح و قدرتمند، منافع استراتژیک اسرائیل را تهدید خواهد کرد.
تا زمانی که جنگ در غزه ادامه دارد و حماس خلع سلاح نشده است هیچ یک از کشورهای عرب متحد آمریکا حاضر به ورود موثر جهت تثبیت و بازسازی نوار غزه نخواهند بود و فرایند بسیار مهم عادی سازی در منطقه نیز متوقف است.
مهمتر اینکه اکنون اسرائیل در نوار غزه جهت برقراری هرگونه ترتیبات نظامی ، امنیتی و سیاسی مورد نظر خودش تنها است و این نقطه عطف بسیار مهمی است که نباید از دید محور مقاومت پنهان بماند.
فشارهای دولت ترامپ بر کشور های عرب متحد غرب، از جمله ارائه “طرح کوچ اجباری فلسطینیان از غزه” به مصر و اردن و سایر کشورها، نیز جهت ورود این کشورها برای تثبیت و بازسازی نوار غزه، تا کنون منجر به نتیجه نشده است.
لذا استمرار خشونت بار و وحشیانه عملیات نظامی اسرائیل علیه مردم بیگناه و غیر نظامی در نوار غزه نیز دقیقا و تحقیقا ناشی از همین استیصال و ناتوانی رژیم صهیونیستی در شکل دادن به روند تحولات در غزه به نفع خودش است. درک این شرایط وخیم خسارت بار برای رژیم صهیونیستی در نوار غزه بسیار ناخوشایند و غیر قابل تحمل است و خشونت بیش از حد و عریان این رژیم اشغالگر نه از سر اقتدار که ازروی ضعف ، خشم و درد قابل ارزیابی است.
طرح ها و ابتکاراتی مثل “کوچ اجباری فلسطینیان” از نوار غزه به مصر و اردن توسط دولت ترامپ در راستای اعمال فشار بر کشورهای عربی برای ورود به عرصه غزه جهت تثبیت و بازسازی تحت شرایط مورد نظر اسرائیل و آمریکا و خلع سلاح حماس قابل ارزیابی است.
تقویت هماهنگی های آمریکایی – اسرائیلی با مصر و اردن در ارتباط با تحولات نوار غزه و آماده سازی شرایط برای اصلاح و تقویت تشکیلات خود گردان فلسطین جهت ورود به عرصه نوار غزه و پذیرش مسئولیت به جای حماس نیز از جمله تاکیدات دولت ترامپ و کشورهای عرب متحد غرب است. تثبیت و باز سازی نوار غزه طبق فرمول مورد نظر اسرائیلی ها و امریکایی ها، صرفا با خلع سلاح حماس و ایجاد حاکمیت جایگزین در نوار غزه امکان پذیر است.
در میانه این تحولات سعودی ها نقش محوری بسیار حساسی بر عهده دارند. سعودی ها محور طرح اصلی دولت ترامپ در منطقه یعنی “عادی سازی روابط با اسرائیل” هستند و در تحولات نوار غزه ، لبنان ، یمن و سوریه باید موثر ترین نقش را در راستای منافع آمریکا و اسرائیل ایفا کنند.
سعودی ها باید به تشکیلات خود گردان فلسطین به عنوان جایگزین حکومت حماس در غزه بیشترین فشار را جهت اصلاحات لازمه و ایجاد ظرفیت‌های لازم برای اداره نوار غزه اعمال کنند.
ائتلاف کشورهای عربی با محوریت سعودی ها باید مانع تسلیح مجدد و تقویت حماس و حزب الله در نوار غزه و لبنان شوند.
سفر وزیر دفاع سعودی به ایران در این شرایط حساس منطقه در چهار چوب این نقش آفرینی محوری سعودی باید تبیین و بررسی شود .
تشدید تنش در جبهه شمالی ( جنوب لبنان) ، جبهه جنوبی ( نوار غزه ) ، کرانه باختری و یمن و دریای سرخ علیه اسرائیل، بدترین و مهلک ترین سناریوی ممکن در این شرایط حساس و سخت برای اسرائیل محسوب می شود و ترامپ و نتانیاهو به خوبی از این سناریو و عواقب وخیم آن آگاه هستند. طبق درس تاریخ ، در بررسی سفر مقام ارشد سعودی به ایران نباید اسیر خوش بینی های فریبنده شد.
شاید ماموریت بزرگ سعودی های در این برهه حساس، آرام کردن عرصه ها و جبهه های به نفع اسرائیل و به ضرر محور مقاومت است.
